نمایش دوستداشتنیای بود برای من و مطمئنا بیشترین نقش رو نمایشنامه داشت:
موضوع تغییر بیوگرافی و بازگشت به گذشته در ضمن از دست ندادن دانش و تجربهی امروز؛ یا این که چقدر میخوایم به عقب برگردیم و زندگی رو از کجا دوباره زندگی کنیم؛ پیامدهای انتخابهای بهظاهر نه چندان مهم ما چیه یا اصلأ قادر به تغییر بیوگرافی خودمون هستیم یا در هر صورت خودمون رو تکرار میکنیم؛ ....
این متن در کنار کمدی به اندازه و بازیهای خوب همگی عزیزان یه شب خوب رو برام ساخت
و در نهایت اگرچه توی تئاتر میشه همهچیرو تغییر داد متاسفانه ما توی این بازی شطرنج، چیزی جز مهرههای پیاده نیستیم؛ همون مهرههایی «که به هیچ عنوان عقب برنمیگردن» یا «اون کاراکترهایی که وقتی دریچه باز میشه حرکات مشابهی رو تکرار میکنن، موسیقی هر بار همون موسیقیه»
با آرزوی موفقیت و رفع کسالت احمد ساعتچیان