یه خبرِ بد بهمون بده.
همهمون موقتی هستیم.
یه خبرِ خوب بهمون بده.
همهمون موقتی هستیم.
.
.
فکر کنم این اجرا رو اگه از آخر به اول میدیدم
... دیدن ادامه ››
بیشتر میتونستم دوست داشته باشمش. به وضوح حسِ چند دقیقهی پایانی، پررنگتر و متفاوت از بقیهی کار بود.
نمیدونم تصمیم این بوده که این اجرا «در ادامهی سبُکی» باشه، یا یه کارِ مستقل. ولی به شخصه ترجیح میدادم اشتراکِ کمتری بینِ این اجرا و «سبُکی» ببینم؛ چون وقتی فضا و شیوهی اجرایِ دو تا کار شبیه به هم باشه، آدم ناخودآگاه سعی میکنه دو تا داستان رو به هم وصل کنه... که اینجا این اتصال اتفاق نمیفته و قصه گُم میشه.
انرژیِ اجرا خوب بود، بازیها هم بیایراد (مخصوصاً با توجه به نبودِ دکور و وسایلِ صحنه)، شوخیها و شیرینیِ اجرا هم به اندازه بود، ولی قصه پراکنده و بدونِ هیجان پیش میرفت... یا حداقل برای من اینطور بود. و اگه بخوام خیلی صادقانه بنویسم، داستان اصلاً من رو درگیر نکرد.
شایدم اگه بیحوصلگیِ این روزام نبود، حس و نظرِ دیگهای میداشتم...
خوشحال شدم از دیدنتون. :)
سالنِ ۳ شهرزاد، یک سال بعد.
.
.
.
کاین عمر طی نمودیم، اندر امیدواری