سایه اجرا، صحنه و موسیقی خیلی روی متن سنگینی می کرد متنی که تکرار زیاد یک سری جملات به مرور بار معناییشون رو برام از دست دادند (مثلاً همون کلمه بخند... تو اوج درد و رنج) در اثر تکرار زیاد برام تبدیل به یه کلیشه بی معنا شد. من صرفا از جذابیت های بصری این کار خوشم اومد اما متن و دیالوگ ها جذابیتی برام نداشت و خیلی جاها نامفهوم ادا می شد به خصوص زمانی که بازیگرها توی اون فضاهای شیشه ای دیالوگ می گفتن اصلا متوجه حرفاشون نمی شدم و باعث شد از یه جایی به بعد کلا داستان رو رها کنم و صرفا توجهم رو بدم به عناصر اجرایی کار که این به نظرم یه نقطه ضعف مهم برای یه نمایش محسوب می شه.