نمایش نامه بسیار هوشمندانه انتخاب شده بود و دیالوگ های سازگار با حال و روز جامعه بسیار داشت، خودم حتما این نمایشنامه رو تهیه می کنم و میخونم به بقیه هم پیشنهاد می کنم.
اما در رابطه با نمایش دو تا نکته پیش از هر چیزی ذهنمن رو مشغول کرد، اولا نحوه انجام نادرست بازی حکم و استفاده از لفظ سور زدم در جایی که اصلا سور وجود نداشت.
دوما همراه جنازه پدر تحقیقا یک کلاه رزم قرمز وجود داشته که یکی از پسرها ادعا کرد از جنازه کش رفته، پس چطور پسر ماهیگیر هم همون کلاه رو داشته؟
این دست از شلختگی ها باعث صلب توجه بیننده میشه.
همچنین قطع و وصل شدن زیاد از حد نور در صحنه ها و استفاده بیش از حد از موسیقی برای القای احساسات نقاط ضعف کار بودن.