دروودِ فراوان، و خداقوت، خدمت همه ی عزیزانِ دست اندرکارِ اثر تأمل برانگیزِ "رؤیای مردان مضحک"
بویژه خدمتِ کارگردانِ خوش قریحه ی اثر، جناب میلاد محمدی، که بارِ خطیرِ بازیگری در اثر خودش را بدوش کشید..
همچنین دروودی ویژه و سرشار از مهر، خدمت دو بازیگر حرفه ای و توانمند اما بی ادعا، علیرضا چاوش و محمدرضا حسن زاده ی عزیز که همچون همان ستاره ی دوردست، خوش درخشیدند..
وهمچنین عزیزانِ پرتلاش و محترمِ پشت صحنه که بی تردید، نقش بسزایی در شکلگیری این موفقیت هنری ایفا
... دیدن ادامه ››
نمودند.
تمام قد می ایستم، و با افتخار، به همه ی شما عزیزانِ جان، خالصانه تعظیم میکنم.
تعظیمی از صمیم قلب و سرشار از عشق و احترام..
مفتخرم که به تماشای اجرای هنرمندانی نشستم، که با کمترینِ تجمل و زرق و برق، بی ادعا، اما با کیفیتی بسیار فراتر از حد انتظار ظاهر شدند، وشبی خاطره انگیز و ارزشمند برای این حقیر رقم زدند.
حتی لحظه ای در آن شک ندارم،
که تنها دلیل چنین موفقیتِ منحصر به فردی، در یک عبارت کوتاه خلاصه میشود:
"عشق "
عشقی خالص و نابْ، به هنر و مخاطب ..
این عشقِ شورآفرین را میتوان، در آغوشِ باز، و سیمایِ خندان، و پُرمهرِ میلاد محمدی، و بازیگرانِ متعهدّش یافت کرد..
سخن کوتاه..
دراین مجال اشاره به این مهم ضروریست، که مجریانِ اثرِ رؤیای مردانِ مضحک، از لحاظ ماهیتِ وجودِ آکساسوار درصحنه، چالشی را پذیرفتند، که نیازمندِ کفیت دوچندانِ اجراست، ولحظه به لحظه بارْ را بردوشِ بازیگران، سنگین و سنگین تر میکند..
اما ذهنی که درجستجوی آزادی و رهایی هنریست را، چه باک!!.. از سنگینیِ بار.. و مخاطره!
این حقیر، از همه ی عزیزان و فرهیختگانی که خواننده ی این خطوطند تمنا میکنم، که در این شبهای باقیمانده تا شب پایانیِ اجرا، یعنی 28ام مهرماه، این جان های آزاده، این حِرفِه ای های بی ادعا را تنها نگذارند.. و در زمانه ای که اصالت از هرچیز، بویژه آثار هنری رنگ باخته، با حضور گرم خود در کنار این عزیزان، از هنر مستقلِ تجربی حمایت کنند... ودر لذتِ کشف حقیقت، با میلاد محمدی گرامی، و تیم دوست داشتنیش،وصدالبته فئودور داستایفسکی بزرگ، همراه شوند..
با احترامات فراوان
پاییز 1402
خانه ی هنرمندان ایران