یکی بود، یکی نبود. یه روزی یه کاربر فضای مجازی خواست نظرش رو در مورد نحوه برخورد یه نفری که دست اندرکار هنر نمایشه، در مورد یه اتفاقی، بنویسه.
اما طفلک خبر نداشت که هر چیزی که میخواد به زبون بیاره رو نباید صاف و پوست کنده بگه. نمیدونست که هنر اصلی اونه که در ظاهر یه چیزی بگی ولی در باطن آن کار دیگر بکنی. خلاااصه تا بیاد ببینه چی شد و تا کلاه چرخ بده، گربه اونو خورد!
چند نفرم که همون حوالی بودن و اومدن ببینن چه خبره، از کرده خود پشیمون شدن. آخه یا خورده شدن یا آشناهای گربه هه بهشون چنگ زدن. قصه ما به سر رسید، گربه با این کاراش هیچوقت به خونه اش نمیرسه.
مگه اینکه کاربرا یاد بگیرن برن یه گوشه مودب بشینن تا گربه و آشناهاش بدون دردسر به کارشون برسن
از کتاب قصه های خوب واسه کاربرای خوب 😊