در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | وحید یارعلی: • دلگیرم. سخت دلگیرم و بیزار از این روزها.. روزهایی که قرار بود
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 06:57:28

دلگیرم.

سخت دلگیرم و بیزار از این روزها..

روزهایی که قرار بود بهترین روزهای عمر من باشه.. که فکر میکردم یه بار دیگه به عشقی که داشتم رسیدم.
عشق به #تئاتر ، عشق به #بازیگری_تئاتر .

دنیایی که برام از هر علاقه‌مندی دیگری که داشتم، جذاب‌تر و قشنگ‌تر بود. [و شاید هنوز هم باشه..]

خارج شدن از خود، تبدیل شدن به خویشتن ... دیدن ادامه ›› دیگری و زندگی کردن به جای کسی که به واسطه‌ی خود واقعی‌ من وجود داره و نه کس دیگری. باید انقدر نزدیک باشم به اون من دیگری که هیچ‌کس نفهمه، این، من نیستم. یعنی منِ من نیستم. چون در اون لحظه، تماشاچی اون‌قدر به تو نزدیکه که با کوچیکترین حرکت اشتباهی، در باور تو شک می‌کنه و این یعنی تو گند زدی!!
[نوشتن این سطرها برای من ریسکیه. چون با آنچه امروز من میفهمم نوشته شده و مطمئنم بعدها نظرم در این باره بهتر و پخته‌تر میشه.]

اما چیزی که میخوام بگم، این نیست.

من گیر افتادم.

گیر افتادم بین روزهایی که سخت دوست‌شون داشتم و مطمئن بودم بهترین روزهای زندگیم هستند، اما در این لحظه، تبدیل شدند به روزهایی از جنس سیاه‌ترین و دوست نداشتنی‌ترین...

گیر افتادم بین روزهایی که بهترین فایل‌ها و فولدرها توی مغزم رو برای سیو کردن‌شون در نظر داشتم. داشتم حتی [به عادت] نشونه گذاری‌شون می‌کردم که از خاطرم نرن به این راحتی..

اما از نیمه‌ی راه، همه چیز به هم ریخت و...

یکی از بهترین کارگردان‌های من، کارگردان #هامون و #مهمان_مامان ، کسی که بخاطر نقشی که در رشد نگاه همه به هنر، خاصه سینما داشت، ستایش‌ش می‌کردم، کشته شد. به بدترین نحو! به بی‌رحمانه‌ترین و غیرانسانی‌ترین طرز ممکن.. افسوس که توی این مملکت، هر روز باید بیشتر از دیروز سفت‌دل‌تر و قرص‌تر باشی ولی این موقعیت دیگه از کنترل من خارج شده. این نوع مرگ‌ها طبیعتن باید برای شهروند ایرانی عادی شده باشه. اما نشده. برای منِ لعنتی نشده..

در گوشه‌ای در این جهان، دو کشور به جان هم افتادند و مردم هر روز دارند به خاطر پوچ کشته میشن. به خاطر هیچ خونه‌هاشون ویرون میشه و در یک آن، عزیزان‌شون در زیر آوار موشک و گلوله و راکت و هر قتاله دیگه‌ای، باهاشون وداع می‌کنند و میرن..

فکر می‌کردم بعد از این روزهای شیرین، بعد از تجربه مستانه‌ی #نمایش #کلاه_شما_قاضی ، متنی در رثای آنچه دوست‌ش می‌داشتم می‌نویسم و باهاش خداحافظی می‌کنم.

اما این سرنوشت محتوم هر شهروند خاورمیانه‌ایه. که بهترین روزهاش هم با مرگ و خون عجین بشه..

پس عجالتن، نخیر.
یعنی از خیر همین هم گذشتم.
من اصلن این روزها رو دوست ندارم.

#وحید_یارعلی #نه_به_جنگ #داریوش_مهرجویی
فائزه، امیر مسعود، امیرمسعود فدائی، میثم محمدی و سپهر این را خواندند
پویا فلاح این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید