خسته نباشید میگم به بازیگران کار مخصوصا آقای پسیانی عزیز و هم چنین عوامل ؛ کار خوبی بود . نحوه ی چیدمان صحنه که مثلثی شکل بود خطر رو به ما القا میکرد . تصاویر و فیلم هایی هم که پخش میشد مسیرو بیشتر برای ما روشن می کند و به مغزمون جهت می داد . مثلا آخرین شامی که باهم خوردن تصویرش نقاشی شام آخر بود و بعد از اون دیگه ما شام خوردن و غذا خوردن رو نداشتیم . من کارو دوس داشتم هم چنین لحن هارو ولی چندتا نکته به عنوان نقد از طرف کوچیکترین عضو خانواده تئاتری بخوام داشته باشم مهم ترینش نور بود . نور به شدت چشم منو اذیت می کرد و من مجبور بودم چند دقیقه یکبار چشمامو محکم فشار بدم و حتی اشکم یکبار دراومد این در حالی بود که چشمام ضعیف نیست پس اونی ک چشماش ضعیف بوده احتمالا بیشتر از من اذیت میشده. دومی هم صدای به شدت بالای موسیقی بود . درسته که موسیقیش رو خیلی دوست داشتم و مخصوصا اینکه زنده اجرا میشد واسم لذت بخش بود ولی بعضی جاها صدای بالاش واقعا زننده می شد. امیدوارم اگر قرار به تمدید شدنش باشه درست بشن این دوتا
در آخر دو تا از دیالوگ های مورد علاقم رو بخوام بنویسم اینا بودن
من حاضرم ندونم اما شکمم سیر باشه و دومی:
گفتند اینکه به بچه های مظلوم شلیک کردید وحشیانه نیست؟
و اونا گفتن: بچه ها نباید وارد مزرعه می شدن
ولی در اصل اونا بچه ها رو کشتن برا چندتا دونه ذرت .