در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | پانته آ شادمان زاد
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 22:03:46
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
سلام خسته نباشید
شاهد نمایش خوش ریتمی بودیم که در چینش بازیگران و بازی گیری از هر کدوم از اون ها بسیار موفق بود . اول که دیدم انقدر بازیگر ها زیادن فکر کردم احتمالا گروه فرم یا غیره باشن اما دیدم همشون به خوبی بازی های خودشون رو نشون دادن . طنز و کمدی کار هم به جا بود . در کل عالی بودین موفق باشین❤️
با سلام و خسته نباشید به تمامی بازیگران و عوامل و مخصوصا کارگردان کار که بنده به شخصه همیشه منتظر کارهای جدید ایشونم .
خنده هایی که کار میگرفت رو دوست داشتم. شخصیت وکیل مدافع درخشیدی واقعا جذابیت کار رو دو چندان میکردی ممنونم ازت❤️
مونولوگ کاراکتر چارلی چاپلین و مولیر هم به نظرم با حس بی نظیری اجرا شد . کاراکتر مرلین مونرو در کل کار بازی زیبا و لحن خوبی داشت ولی متاسفانه صحنه مونولوگ گوییشون برام شعاری و بدون احساس درست بود . انگار اون ی تیکه درک کاملی ازش نشده باشه. یکم بعضی جاها ریتم پایین بود ولی در کل کار خوبی بود که باعث بشه مخاطب به کار و جملاتش فکر کنه .
با سلام و عرض خسته نباشید ، هر کار تئاتری که روی صحنه میره قطعا زحمتی دوچندان پشت کار بوده ولی متاسفانه مجبورم چند نکته رو گویا بشم ، در ابتدای کار من هم مانند چند کامنتی که دیدم نقدی بر آن خانمی داشتم که ابتدای کار با سرو صدا از سالن خارج شد . قبل از اینکه کار را ببینم مطمئن بودم که در تیوال کامنتی در این باره خواهم گذاشت ولی کار آغاز شد ….
کالیگولا به چه معناست؟! به معنای پوتین های کوچک که این لقب به چه دلیلی به شخصیت گایوس داده شده؟ به این دلیل که در سن خیلی کم با پدرش به جنگ میرفته و سرباز ها بهش این لقب رو داده بودن . در سن کم هم پادشاه میشه . اول نمایش باید کاراکتر ما یک جوان میبود و رفته رفته به سن ۲۹ سالگی میرسید. اینکه اقای شهرستانی که خودتون در آخر کار فرمودید من ۶۰ و خورده ای سالمه و نیاید بگید این کاراکتر ۲۹ سالشه و جوونه ما دوست داشتیم این باشه قابل درکه ولی آیا بهتر نبود شخصیت تاریخی رو دست کاری نمیکردید؟ یا حداقل با گریم سن خودتون رو به کارکتر نزدیک می کردید؟!
موضوع دوم بازی های عجیب و هجو برانگیزی بود که مشاهده کردیم . به نظر شما یک ملکه حالت ایستاییش اونطوری هستش؟! حتی اگر دیوانه هم بود که این دیوانگی باید به آخر کار مربوط میشد بازهم بدن بازیگر یک درصد نزدیک به کاراکتری که باید بازی میشد نبوده .
من احترام زیادی برای همه ی گروه های تئاتری قائلم اما آیا بهتر نبود هیچ توضیحی درباره کار در آخر کار داده نمیشد؟ آیا بهتر نبود اگر نیاز به توضیح صنه دارید در یک جلسه نقد و بررسی با حضور افرادی که منتقدانی برجسته اند این کار انجام میشد؟؟ چه نیازیست توضیح دادن کار و لباس و صحنه در پایان کار وقتی باید نمایش گویای این چیزها باشد؟! اگر قرار بود پوچی را در یابیم چه نیازی به توضیح بود مگر مخاطب خودش نباید متوجه شود؟!
مسئله بعدی که واقعا برایم ... دیدن ادامه ›› قابل درک نبود نامرئی بودن میوه و آب و غذا و چه بدتر از همه ی آنها دستبند های نامرئی بود که به دست آن سه نفر بسته شده بود. نقد نمیکنم . سوال میپرسم . علت این چیست؟! اگر ظرف هست چرا میوه نیست؟ چرا میوه های نامرئی چنان تیر به افراد پرت میشود؟! اگر دستشان بسته است که نیاز دارند یک نفر در آخر دستشان را با چاقویی واقعی باز کند چرا پس بند ها نامرئیست؟!
من متاسفانه نشده بود که از آقای شهرستانی کاری ببینم ولی اسم ایشان همواره با واژه استاد یاد میشده و من انتظارم چیزی فرای آن چیزی بود که دیدم .
پانته آ شادمان زاد (panteasdm)
درباره نمایشنامه‌خوانی خوابگرد i
فکر کن کابوسی که میبینی کابوس نباشه و واقعی باشه.
همون لحظه که وارد سالن شدم متوجه شدم که این یه کار عادی نیست . این گروه با خلاقیتشون همه ی مارو وارد ذهن شخصیت غریب کرده بودن . خیلی دوست داشتم اسم کسی که نور رو هم طراحی کرده بدونم. با کمترین خطا ، با کمترین میزان تپق . ریتم بعضی جاها میافتاد که بازیگرا سریع درستش میکردن . بازیگر نقش خواهر غریب به طرز عجیبی نوع مراقبت از برادرش در قبال عشق منو یاد خودم انداخت که همینجا میشه فهمید بازیگر کارشو کرده . اشک داشتیم این صحنه . اینکه بتونی از مخاطبت با چند تا جمله اشک بگیری کار ساده ای نیست. صحنه ای که به پدرش چک زد باعث فکر به این جمله شد که یک نفر داره تنهایی با اندیشه ی اشتباه تقدس مقابله میکنه و در برابر ظلم سکوت نمیکنه . بازی چشم بازیگری که نقش غریب کوچکتر رو بازی میکرد رو خیلی دوست داشتم. مادر غریب صداش کاملا منو وارد همون فضای دهه ۴۰ و ۵۰ میکرد . کاراکتر مجید به شدت پخته بودنش احساس میشد و با خود غریب کاملا مکمل هم محسوب میشدن. اینکه تمام بازیگرا متن رو کامل حفظ بودن از نقاط قوت کار بود . اگر نقد دیگه ای نیاز به گفتنش باشه فقط نوع چینش تاکسی رو کاش جوری میزاشتن که صورت بازیگرا برای ما که این طرف نشسته بودیم مشخص باشه البته با توجه به چهارسویه بودن صحنه این کار خیلی سخت می شد.
و در اخر خواننده ی کار که درخشیدین .
در کل خسته نباشید و امیدوارم بازم از گروهتون کار ببینم ♥️
دوست عزیز چقدر زیبا نوشتید چقدر نگاهتون زیبا بوده 👌👌👍👍❤❤
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اجرای به شدت جذاب و متفاوتی بود. حرکات بدن به حدی با نور و موسیقی هماهنگ بود که واسم به شدت جالب بود و غرق کار بودم. جدای اون من قبلا سر اجرای عملی دانشگاهم نگاه مستقیم به این نور ها داشتم و میدونم بعدش چقدر چشم اذیته و تا حداقل چند دقیقه درست حسابی نمیبینه و همش هاله جلوشه ولی بازیگر کار این کارو چندین بار انجام داد و باز کاراشو به درستی پیش گرفت. تنها چیزی که منو اذیت میکرد و حس میکردم مناسب این کار نیست کف سالن بود چون هر لحظه میترسیدم که چوبش پای بازیگرو ببره یا خراش بندازه یا کنده شه . اگه کف سالن هم درست بشه دیگه همه چی تکمیله.
همچنین ممنونم از اتاق فرمان بابت نوردهی عالیش
خسته نباشید
سلام و خسته نباشید به همه ی عوامل و بازیگر و اجرا گران
متفاوت و جالب بود تلفیقی از آثار شکسپیر .خیلی لذت بردم .
نور و صداهارو هم دوست داشتم.
سلام و خسته نباشید میگم به تمامی بازیگران و عوامل اجرایی
من همه چیز رو دوست داشتم ، بازی ها ، نور ، صدا ، این فلش بک هایی که زده میشد و تمام اتفاقاتی که مارو به این وا میداشت که فکر کنیم همیشه هم صرف اون آدم مقصر نیست و هر کسی حتی با کوچکترین اکت و حرفاش میتونه یک انسان رو تبدیل به هیولا کنه . عالی بودین . تنها نکته ای که شاید حتی اسمش رو نشه نقد گذاشت صحنه ی اوله که احساس کردم داد زدن ها از حد معمول بیشتره و برام اذیت کننده بود ولی در ادامه درست شد.
گریمور این کار هم استاد بنده خانم صمغ آبادی بود و میخواستم از ایشونم تشکر کنم .
ممنونم از تیم خوبتون❤️
سلام تایم اجرا زده تا ۲۹ اسفند و من فکر کردم وقت دارم برای دیدنش اما الان چک کردم امشب رو زده روز پایانی ؛ اگر امکانش هست تا آخر هفته تمدیدش کنید نمیخوام ی همچین کار متفاوتی رو از دست بدم😪❤️
درود بر شما
ممنونیم از لطف‌تون ولی
متاسفانه امکان تمدید وجود نداره.
۱۳ اسفند ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام ، دلم میخواد هزار سطر براتون بنویسم .
اشک منو نه فقط اشک تمام سالن رو در اوردید :)
نمیدونم چجوری حق مطلب رو میتونم ادا کنم فقط اینو میتونم بگم که برای من تئاتر نبود ؛ احساس کردم واقعه ای حقیقی رو روبه روم میبینم که خیلی شنیدیمش . با لحظه لحظه اشک ریختم و به زور جلوی خودم رو گرفتم که صدام بلند تر از حد نشه . من ردیف اول بودم و همه چیز جلوی چشمام بود . صحنه ی اعدام ، صحنه ی فریاد ها ، قتل . همه چیز برام دردناک بود و خوشحالم که این درد رو کشیدم چون قدرت تامل کردن بهم داد. بابا راست میگفت : (( بیداری مرض بدیه امیدوارم دچارش شید )) . خردسال ترین فرد نمایش درخشیدی ، رو به روت با لبخند تمام برات دست زدم تو موفق ترین میشی . بقیه عالی بودین ؛ اقایی که خوی حیوان داشت فوق العاده بودی. خانم هایی که آواز خوندین عالی بودین . خانم باقری عزیز دلم ممنونم از این صدای رسا و قدرتمندت که بدون هاشف انقدر تونستی واضح و رسا دیالوگ هاتو بیان کنی ، ممنونم از گریمورا که به بهترین نحو کارشونو انجام داده بودن؛ ممنونم که برای مخاطب انقدر ارزش قائل شدید ، ممنونم از کادر طراح لباس و دکور که برای من همه ی اینا باعث میشد این تئاتر جذاب تر باشه و در آخر ممنونم از کارگردان بابت این اثر .
باعث شدید امیدوار شم ؛ باعث شدید آگاه تر شم ، خسته نباشید میگم به تک تکتون .
درسته که بعضی صحنه ها شلوغیش ب نظرم زیاد بود ولی همه ی ثانیه هاشو با لذت تماشا کردم و دونه به دونتون رو نگاه کردم که همتون صد خودتون رو گذاشته ... دیدن ادامه ›› بودید.
و تنها نکته ای که نتونستم با حدس هامم متوجهش بشم حرکات عروسک وار و خشکی بود که اجرا شد که ممنون میشم اون رو بهم توضیح بدید که درک بهتری بتونم داشته باشم
ایستاده براتون دست زدم موفق باشید❤️
خسته نباشید میگم به بازیگران کار مخصوصا آقای پسیانی عزیز و هم چنین عوامل ؛ کار خوبی بود . نحوه ی چیدمان صحنه که مثلثی شکل بود خطر رو به ما القا میکرد . تصاویر و فیلم هایی هم که پخش میشد مسیرو بیشتر برای ما روشن می کند و به مغزمون جهت می داد . مثلا آخرین شامی که باهم خوردن تصویرش نقاشی شام آخر بود و بعد از اون دیگه ما شام خوردن و غذا خوردن رو نداشتیم . من کارو دوس داشتم هم چنین لحن هارو ولی چندتا نکته به عنوان نقد از طرف کوچیکترین عضو خانواده تئاتری بخوام داشته باشم مهم ترینش نور بود . نور به شدت چشم منو اذیت می کرد و من مجبور بودم چند دقیقه یکبار چشمامو محکم فشار بدم و حتی اشکم یکبار دراومد این در حالی بود که چشمام ضعیف نیست پس اونی ک چشماش ضعیف بوده احتمالا بیشتر از من اذیت میشده. دومی هم صدای به شدت بالای موسیقی بود . درسته که موسیقیش رو خیلی دوست داشتم و مخصوصا اینکه زنده اجرا میشد واسم لذت بخش بود ولی بعضی جاها صدای بالاش واقعا زننده می شد. امیدوارم اگر قرار به تمدید شدنش باشه درست بشن این دوتا
در آخر دو تا از دیالوگ های مورد علاقم رو بخوام بنویسم اینا بودن
من حاضرم ندونم اما شکمم سیر باشه و دومی:
گفتند اینکه به بچه های مظلوم شلیک کردید وحشیانه نیست؟
و اونا گفتن: بچه ها نباید وارد مزرعه می شدن
ولی در اصل اونا بچه ها رو کشتن برا چندتا دونه ذرت .
سلام و خسته نباشید خدمت همه ی عوامل و بازیگرا
اگر بخوام از نکات مثبت کار بگم بازی دختری که نقش اصلی بود واقعا مجذوبم میکرد ، موسیقی کار خوب بود ، نور هم تا حد زیادی به جا بود، شخصیت سازی بازیگر مرد اصلی هم دوست داشتم چون به من شخصیت کفتار رو میرسوند.
و اما نکات منفی: یکی دو تا جای کار هماهنگ نبود با فیلم ( تیکه ای ک میگ میگ بود ) - داستان جدیدی نبود فقط بازی ها جذابش میکرد
به هر حال من لذت بردم به امید کارهای بهتر
اولش اینو بگم که انقدر خفن بودید من آخر کار بغض کرده بودم:)
پرفورمنس عالی ، بازی نور عالی ، هماهنگی بازیگرا ی چیز فوق العاده بود.
قدرت تغییر لحن بازیگرا ( خیلی خوب ) ، خنده گرفتن از تماشاچی واسه شخص من خیلی مهمه ک لوس نباشه و با چیزای کلیشه ای و مخصوصا جنسیتیش نکنن که خداروشکر اینجوری نبود و واقعا خنده ها از ته دل بود. مونولوگ آخر کار برای دایی وانیا (نگم ک چقدر قشنگ بود) :)
مرسی خسته نباشید
بعد کلی وقت ی تئاتر واقعا حرفه ای دیدم🌸
موسیقی هایی که توی کار استفاده شده بود هیجان رو به مخاطب القا میکرد. شروع نمایش هم قشنگ بود.
دو جای کار بازیگر از بیرون سالن وارد شد که بار اول جالب بود ولی آخری کاش از جای دیگه میومد.
نور کار هم خوب بود مخصوصا قسمتی که مربوط به فرم بود .
اون بخش فرم هم هرکدوم از بازیگرا جدا خوب انجام دادن ولی اگه هماهنگی بیشتر بود خیلی بهتر می شد.
در کل خسته نباشید میگم به همه ی عوامل کار و بازیگرا🌸
سلام خیلی مچکرم که نمایش مارو به تماشا نشستید🙏🏼🌹
۰۴ شهریور ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خسته نباشید میگم به همه ی عوامل کار و بازیگرها
میزانسن ها خوب بود توی اکثر جاها توازن رعایت شده بود یک مقدار صداها پایین بود بعضی جاها ولی زیاد اذیت کننده نبود.
بازیگر نقش پاشا ( دمت گرم ) مرسی که هنجار شکنی میکنید و فقط برای خنده همچین کاراکتری رو اضافه نمیکنید . تیکه ی آخری که داشت به داداشش میگفت رو واقعا دوست داشتم.
خنده گرفتن از مخاطب جدیدا سمت بیراهه داره میره اما خنده های کار شما ۹۰ درصدش برای من از ته دل بود و با چیزای لوس و مسخره نبود .
و اون تیکه ای ک داشتید با بغض میرقصیدید و می خندیدید.
( خنده ی تلخ من از گریه غم انگیز تر است
کارم از گریه گذشته که به آن میخندم)
در کل ممنونم
کاوه علیزاده، امیر مسعود، سپهر و میثم خلیلی این را خواندند
محمدرضا حسنی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
به حدی صداها درست و بجا بود که باورم نمیشه، سورئال کار رو هم خوب تونسته بودن به نمایش بزارن…
استفاده بجا از متن مغازه خودکشی، یه پاراگراف از خانه برناد البا…
همه چی درست بود. علاوه بر اون فرم بدنشون و حرکات دقیقشون برام جالب بود.
ولی جدای همش تهش عالی بود تهش واقعا عالی بود ممنونم از کارگردان که درست و به جا از اون جمله استفاده کرد🌸
 

زمینه‌های فعالیت

تئاتر
سینما

تماس‌ها

panteashadman