امشب با عجیبترین تماشاچیهای عمرم روبرو شدم! دوستانی که کار رو دیدن میدونن که یه قسمتهایی از نمایش یه نفر به عنوان مجری میاد و موومانها یا اپیزودها رو معرفی میکنه. اما اون تماشاچیهای عجیب غریب که ذکرخیرشون رفت، کار رو با استندآپ کمدی یا جنگ شبانه اشتباه گرفته بودن و شروع کردن به جواب دادن و تیکه انداختن! دوستان اگه قرار بود که ما هم در اجرا شریک باشیم که نور تماشاچی خاموش نمیشد!!! طوری پیش رفتن که آقای عبدی به طعنه گفتن چطوره شما بجای من بیاین روی صحنه و اجرا کنین!!! تماشاچیهای عجیب غریب هم بهشون برخورد و تق و تق و پر سر و صدا (یه اکیپ ۱۰ نفره بودن حدودا) دست بچه ۵ سالهشونو که سالن رو روی سرش گذاشته بود، گرفتن و سالن رو خدا رو شکر ترک کردن! واقعا مشخص بود که چند باری تمرکز بازیگرا بهم ریخت اما چون حرفهای بودن، سریع جمع کردن قضیه رو!
این هم درد دلی با دوستان تیوالی که احتمالا نظیر این تجربه رو داشتن!
به امید بهتر شدن حالمون و ارتقای فرهنگمون و دانشمون!