تقابل عذاب وجدان و وابستگی، خودخواهی و از خودگذشتی…
«من مامان خوشبختی هستم»
مامان، مامان خوشبختی بود اما کاش میتونست یا میخواست که این خوشبختی رو برای پسرش هم ایجاد کنه! این که نمیتونستم تشخیص بدم این خودخواهی خودخواستست یا ناخواسته برام جالب بود چون نمیتونستم درک کنم این ماهیت قصه نمایشه که منو معلق نگه میداره یا به خاطر چارچوب ذهنی خودمه که مامان براش مقدسه و نمیتونه خردهای بهش بگیره!
اشک ریختم و لذت بردم
خانوم مرجان نامورآزاد، خانوم رویا ناصری، آقای علی باروتی، خانوم فرزانه عاقلی، خانوم معصومه آرواز خداقوت! هنر شما به جان نشست 💐