در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال رکسانا | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 10:30:25
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
- شیطان به بندگان خوب خدا نزدیک‌تره!
+ پس شیطان به شما از همه نزدیک‌تره پدر!
- باور بفرمایید از زمانی که متوجه شدیم شما شورشیان عزیز تشریف‌فرما میشید، ساعت‌ها توی کلیسا براتون دعا کردیم!
+ چرا پدر؟!
- به‌خاطر این که توی دعا کردن که نباید بخل بورزیم!
رکسانا (roxanarsd)
درباره نمایش مامان i
تا وقتی خاطره هست خلا معنایی نداره، من اما هنوز تو خلا هستم نمیدونم کدوم من واقعیه چشمامو که میبندم درد لذت‌بخشی همه‌ی وجودمو میگیره که نمیتونم ازش رها شم، شایدم نمیخوام…نمیدونم!!!



هرچیزی رو دوست داری یه روزی از دست میدی اما نترس عشق از یه راه دیگه برمیگرده…آره…
رکسانا (roxanarsd)
درباره نمایش مامان i
تقابل عذاب وجدان و وابستگی، خودخواهی و از خودگذشتی…
«من مامان خوشبختی هستم»
مامان، مامان خوشبختی بود اما کاش میتونست یا میخواست که این خوشبختی رو برای پسرش هم ایجاد کنه! این که نمیتونستم تشخیص بدم این خودخواهی خودخواستست یا ناخواسته برام جالب بود چون نمیتونستم درک کنم این ماهیت قصه نمایشه که منو معلق نگه میداره یا به خاطر چارچوب ذهنی خودمه که مامان براش مقدسه و نمیتونه خرده‌ای بهش بگیره!

اشک ریختم و لذت بردم

خانوم مرجان نامورآزاد، خانوم رویا ناصری، آقای علی ‌باروتی، خانوم فرزانه ‌عاقلی، خانوم معصومه ‌آرواز خداقوت! هنر شما به جان نشست 💐
سلام دوست عزیز
خیلی ممنون از حضور و درج نظرتون🙏🍀
۲۳ بهمن ۱۴۰۲
نوید آغاز
سلام دوست عزیز خیلی ممنون از حضور و درج نظرتون🙏🍀
ممنون از شما :)
۲۳ بهمن ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
“جنون محض" یک تئاتر عالی که باید بیش از یک بار آن را تماشا کرد. بعد از تماشای دوباره و دریافتی فراتر از کمدی می­نویسم:
«خلاصه‌ی تمام حرفام ... دیدن ادامه ›› اقتباسی از کلام سعید چنگیزیانه، “جنون محض” رفته کوه المپ و آتش رو از پرومتئوس گرفته و آورده و الان داره صحنه رو به آتش میکشه!»
در ابتدا آنونس هوشمندانه با حال و هوای کمدی “جنون محض” به من این امکان رو داد بدونم با چه شخصیت­هایی قراره روبرو شم، پس برم به تماشا بشینم یا ...
از حال و هوای تالار فرهنگ که یه جورایی حس اصالت و آشناپنداری (دژاوو) تلقین میکنه بگذریم، "جنون محض" تماشاگرو از شروع وارد یک دنیای خیالی میکنه که ریشه­ در واقعیت داره. واقعیتی که مرکز اصلیش همون جنونه اما نه جنونی خیالی که جنونی به شدت واقعی و به شدت عمیق.
کندی شروع نمایش کمک میکنه که دنبال جنونی بگردیم که دلیل اجراست، جنون بازیگر برای اجرا و انتقال مفهوم، جنون من تماشاگر برای تماشا و تفکر، یا به طور کلی مفهوم جنون در هنر نمایش! که البته با پیشروی ماجرا میشد اینو تعمیم داد که جنون در هر صنف و شاخه و زمینه­­ای میتونه در نظر گرفته بشه. با تندتر شدن ریتم که به مرور اتفاق میفته، داستان اوج می‌گیره و یک­باره تماشاگر رو مواجه میکنه با هیبتی به اسم حقیقت، درست مثل کندن چسب زخم، سریع و چکشی! و حالا فرصت داری که زخم رو ببینی. زخم حقیقت، زخم انتخابی که کردی و زخم جنون...
شاید حتی بشه گفت “جنون محض” در تلاش بود گاهی اینو نشون بده که ظاهر زیبا آرام صرفا پوششیه برای التهاب و تشویشی درونی که قرار نیست هیچ‌وقت درکش کنی مگر خودت پوششی برای تمام آشوب‌هات داشته باشی.
تمام ماجرا در بستری کمدی شکل می‌گیره و از دقایق ابتدایی اجرا صدای خنده‌ی تماشاگرها شنیده میشه و به مرور به قهقهه‌های متوالی تبدیل میشه، اما این کمدی روی دیگه­ای هم داره، روی تراژیک با عمقی که بیشتر از کمدیش نباشه کمتر نیست. در نگاه اول این تراژدی برای افراد فعال در حوزه نمایش به خصوص بازیگر به چشم میخوره که عاشقانه زندگیش رو وقف کرده‌ اما “جنون محض” با نگاه دیگه­ای میتونه بیان­کننده­ی بعد غم­انگیز جنون در تمامی اقشار جامعه باشه و همین موضوعه که من تماشاگر رو همراه و شاید همزادپندار میکنه. منولوگ انتهایی "جنون محض" مثل یک جرعه نوشیدنی گرم وسط سرما چنان در عمق وجودم نفوذ کرد که تلنگری بود برای این که ببینم جنون همه جا هست و همه جا قربانی های خودش رو میگیره نه فقط جنون به نمایش که تمامی جنون­های احتمالی در زندگی.
و در انتها این ما هستیم که هر کدوم لحظه­ای با جنونمون روبرو میشیم و بدون انتخاب دیگه­ای به این جنون ادامه میدیم.
درسته که این کار ترجمه بود و ممکن بود با کاهش جذابیت اثر اصلی مواجه شیم، اما با ظرافت شوخی­هایی که برای هممون آشنا بود به گونه­ای توی کار گنجونده شده بود که مبادا در طول اجرا احساس غریبگی کنیم. اگر بخوام سنگ تمام گذاشتن رو معنا کنم به نظرم "جنون محض" میتونه نمونه­ی مناسبی برای بیان این مفهوم باشه. به قدری انرژی و هماهنگی­های بازیگران خوب بود که به شخصه دو ساعت از قیل و قال دنیای بیرون از چارچوب تالار فرهنگ رها بودم. دو ساعت تماشاگر اجرای پر از گفت و گو و تحرک بودم و این سوال برام پیش اومده بود که مگه چه قدر تمرین کردید؟! مگه چه­قدر توان گذاشتید؟! مگه چه قدر غرق در جنونید...!

آقای چنگیزیان، خانوم فراهانی، آقای کبودوند، خانوم اسدی، خانوم کریم‌زاده، آقای صدیقی‌مهر، خانوم زاهدی، آقای اسمی‌خانی، آقای ابدالی، آقای کوک جلالی و تمامی عزیزان عوامل این کار دوست‌داشتنی شما به معنای واقعی کلمه سنگ تمام گذاشتید!
خیلی ممنون از لطف شما و انرژی بی نظیری که به ما دادین
۰۷ دی ۱۴۰۲
خیلی ممنون بزرگوار 🌻🎭☀️
۰۸ دی ۱۴۰۲
بهزاد جاودان فرد
خیلی ممنون بزرگوار 🌻🎭☀️
سلامت باشید
۰۸ دی ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ریشه‌ی رفتارهای انسانی سر از ناکجا داره

آقایون خانوما لطفا تشریف بیارید! ایشون از من دلیل میخواد، این آقا از من دلیل میخواد، توی جامعه‌ای که هیچکس برای هیچکدوم از کاراش دلیل نداره، از من دلیل میخواد…ایناهاش این آقا این!

وضعیت ما مثل کشتی تایتانیک میمونه
کشتی داره غرق میشه، گروه همچنان داره می‌نوازه
رکسانا (roxanarsd)
درباره نمایش دور i
در کمال سادگی دلنشینه این نمایش
خداقوت
سلام
با توجه به این که شروع اجرا از این هفته هست، تاریخ فروش بلیط ها هنوز مشخص نشده؟
به عنوان نماینده گروه، در پاسخ به شما و دیگر دوستانی که سوال مشابهی در خصوص آغار فروش نمایش دارند عرض کنم، طبق قوانینی که همگی مستحضرید آغاز فروش بدون مجوز میسر نیست و ما در انتظار صدور مجوز اجرا توسط مراجع مربوطه هستیم...
به امید اجراهای درخشان و دیدار همگی شما عزیزان.
۰۶ آذر ۱۴۰۲
امیر پارسائیان مهر
به عنوان نماینده گروه، در پاسخ به شما و دیگر دوستانی که سوال مشابهی در خصوص آغار فروش نمایش دارند عرض کنم، طبق قوانینی که همگی مستحضرید آغاز فروش بدون مجوز میسر نیست و ما در انتظار صدور مجوز ...
سلام
هزاران تشکر از پاسخگوییتون
بی‌صبرانه منتظر به تماشا نشستن هستم 💐
۰۶ آذر ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بخند...تو سیاست همه میخندن!!!
...
درد دارید میدونم
رنج دارید میدونم
اما دنیا برای رنج های شما پشیزی ارزش قائل نیست...
...

مستندسازی که ... دیدن ادامه ›› تمام شجاعتش رو جمع کرده تا میخ خودشو بکوبه تا جلوی چموشی سوژش رو بگیره، تا پلن B منجی دستیابی به هدفش باشه، تا هیچ سنت دست و پا گیری جلوی پیشرفتشو نگیره، سر از جلسه ی بازجویی با بازحویی درمیاره که نمی‌خواد همکارش بازجوییش کنه. اما بازم تمام شجاعتشه که به کمکش میاد و "فریاد" تو تمام خستگی ها و سردرگمی ها میشه تنها اسلحش تو بازجویی تا دوباره همون مستندساز شجاع اول ماجرا سر پا بشه!!!
برداشت شخصیم از تمام خنده ها، توداری ها، تلاش ها، خشم و فریاد ها و گریه ی مستندساز این بود که، برای خواستت بجنگ حتی اگر بزرگ ترین بت زندگیت جلوت بود...
صفورا خوش طینت
🌹
3>
۲۰ آبان ۱۴۰۲
سلام دوست عزیز
ممنون از حضور و درج نظرتون🙏🍀💙
۲۰ آبان ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اینجا همیشه درها بستست، از اینجا باید بری!!!

میبینم…نمیبینم انگار!
میشنوم…نمیشنوم انگار!

ما این‌گونه زندگی میکنیم، درمیان دیوارها!

الان مرگ از خودم به من نزدیک‌تره!

من نمیخوام دیگه نقش متجاوز بازی کنم درحالی که خودم یه قربانی‌ام!

اونا بدون این که دادگاهی برگزار ... دیدن ادامه ›› بشه به مرگ محکوم شدند!

امید بزرگ‌ترین جنون آدمه!

بازی میکنیم تا زنده بمونیم! زنده بمونیم تا به بازی بگیریمون! به بازی بگیریمون تا به حد مرگ شکنجه بشیم! به حد شکنجه بشیم تا زنده بمونیم! زنده بمونیم که توی هر لحظه بارها بمیریم!!!

بخند حتی اگه این زندگی درد داره
امکان فاش شدن نمایش!!!

امید بزرگ‌ترین جنون آدمه!
جامعه‌ای که برا اساس قانون بی‌اساس شکل کَلّه به دو گروه خودی و ناخودی تقسیم شده. ۰۰۵۷۱۳ی که مسئول زندانی کردن، شکنجه و نشنیدن صدای مردمه که در نهایت خودش باعث رنج بی‌نهایت خودشه و اربابش هیچ کاری براش نمیکنه! ۰۰۷۶۱۳ و ۰۰۷۷۱۳ی که وکیل‌مدافع یا به عبارتی توجیه‌کننده‌ی رذلیه که دستاوردی برای خودشون ندارن! ۰۰۸۸۱۳ی که پاهاشو شکستن، آسیب روحی دیده، پایی برای رفتن نداره و دیگه ناامید شده و کاری ازش ساخته نیست!
و مردم…مردمی که شرف شکمش رو سیر نمیکنه، مردمی که نزدیک ترین انسان بهش خودشه، مردمی که خواستش خراج ندادن و از دست ندادن نون بخور نمیریه حتی به قیمت تجاوز و تعرض و ننگ، مردمی که مبارزش وقتی میبینه سطح درک و دغدغه‌ی جامعه تا چه اندازه افول کرده جرقه‌ی این حسرت که «چرا منم نشدم یکی مثل تو» تو ذهنش زده میشه! تویی که هیچ کار برای رهایی نکردی تویی که تن به خواری میدی به خاطر ترس از شجاع بودن و در نهایت محکومی به آزاد نبودن و مرگ…
چه جوری بگیم دم شما گرم که همه رو در بر بگیره جز این که از تک تک عزیزان نام ببریم،
بانو هاله ‌مشتاقی ‌نیا، آقای مرتضی ‌اسماعیل ‌کاشی، آقای علیرضا ‌آریا، آقای محسن ‌ابوالحسن ‌پور، آقای شهاب ‌اشکان، بانو شبنم ‌اسکندری، بانو سوگل ‌اسفندیاری، المیرا ‌بکر، آقای محمدمهدی ‌جهان ‌آرا، بانو افسانه ‌چناقچی، آقای یاسین ‌چهرآذر، بانو فروغ ‌چهره ‌گشا، آقای جواد ‌حسینی، آقای ایمان ‌خاکباز، بانو پریا ‌رستگار، بانو مهدا ‌رضایی، آقای پوریا ‌رفیع ‌بیگی، آقای امیرحسین ‌رئیس ‌دانایی، بانو مبینا زیدی، بانو آیدانا ‌سبزواری، آقای صادق ‌سپهوند، بانو تارا ‌سلیمی، آقای محبوبه ‌سفیدصالحی، بانو هاله ‌سنکا ‌جوان، آقای اسد ‌غفاری، آقای محمدرضا ‌فتحی، آقای شایان ‌فخری ‌طاری،آقای علیرضا ‌فرزانیان، آقای نازنین ‌قاضی ‌زاده، آقای امین کشوری، آقای آرمان ‌کنگاوری، بانو عادله ‌گرشاسبی ، بانو نسرین ‌معافی، آقای سید ‌محمد ‌موسوی ‌سلیم، آقای امیررضا ‌نیک ‌پی، بانو رایحه ‌وصالی، آقای محمدرضا ‌هاتفی، آقای محمد ‌یادگاری،آقای سعید ‌یعقوبی، بانو سارا ‌اسکندری، آقای شایان صفوی، بانو مه رو صیاد، بانو غزل عباسی، بانو سحر آشتیانی، مجتبی ‌رحامیان، بانو نسترن کمالی دماوندی، آقای حامد ‌هادیان، آقای محمد ‌اصغری ‌اصل و آقای محمدحسین ‌غفاری
پرتوان و پاینده باشید! در کنار شما و از هنر شما بسیار لذت بردم
سلام
لینک تماشا کار نمیکنه
میشه محبت کنید و پیگیری کنید؟
درود بر شما
این فیلم در دوره جشنواره دارای خرید بلیت بود و هم اکنون اکران ندارد.
با احترام
۰۶ آبان ۱۴۰۲
گروه همیاری
درود بر شما این فیلم در دوره جشنواره دارای خرید بلیت بود و هم اکنون اکران ندارد. با احترام
سلام
سپاس از پاسخگوییتون
خواهش میکنم اگر امکان فروش به صورت فیلم های دیگر در سایت بود در اختیار قرار بدید.
۰۶ آبان ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
رکسانا (roxanarsd)
درباره نمایش پدر i
آندره: این یارو کیه؟! همین که از در رفت؟
مارتین: این؟! الیویه!
آندره: من میشناسمش؟!
مارتین: بله شما هرروز میبینینش.
آندره: خب این تو خونه ی من چیکار میکنه؟!
مارتین: کار میکنه.
آندره: کی بود؟
مارتین: الیویه.
آندره: الیویه...وشما؟! شما کی هستید؟!
مارتین: من مارتین هستم.
آندره:مارتین...الیویه...درسته؟! اونوقت من...؟! یعنی من ... دیدن ادامه ›› کی ام؟!
مارتین: شما آندره هستید.
آندره: آره... آندره خیلی ایم قشنگیه! میدونید این اسمو مامانم روی من گذاشته. فکر کنم شما مامان منو بشناسید.
مارتین: نه متاسفم.
آندره: چرا چرا!!! میدونید همون که چشمای خیلی قشنگی داشت، شما گفتید آخر هفته ها میاد دیدنم!
مارتین: من دخترتونو گفتم.
آندره: نه من مامانمو میخوام... مامانمو میخوام! میخوام بیاد اینجا منو ببره خونه! من مامانمو میخوام که بیاد منو ببره...
...
من فکر میکنم که برگام یکی یکی دارن از من جدا میشن...همین، همین شاخه ها دیگه نمیدونم اصلا چی داره میگذره...من...من...
:(
رکسانا (roxanarsd)
درباره نمایش پدر i
این نمایش رو باید حداقل دوبار دید چراکه بار اول قطعا ثانیه به ثانیه اشک خواهید ریخت...
چه قدر همه چیز به بهترین شکل جای خودش بود!
چندین بار امشب در موقعیت های مختلف تلنگر خوردم که اگر من «آن» بودم چه طور این بحران رو مدیریت میکردم! اگر من روزی آندره بشم چه بر سرم میاد...
این نمایش هر آنچه که باید رو منتقل کرد و به عمیق ترین حالت غرق شدم
غمگین ترین موقعیت زمانی بود که آندره گوی ها رو جمع می کرد تا خاطرات تا هویت تا آنچه براش مونده بود رو از دست نده...چه قدر پاک و معصوم!

خداقوت به آقای کیانیان، آقای چنگیزیان عزیز، خانم مارین و تمامی بازیگران درجه یک
شک پله اول یقینه...


چه قدر همه چیز سر جای خودش بود و چه قدر غرق کننده بود این نمایش!
کلام قاصره از وصف و انتقال لذتی که از دیدن نمایش برده شد!
هر سه هنرمند عالی بودند و شهروز دل افکار عزیز چه خوش درخشید!
خریدار
آوا فیاض (avafayyaz)
باعث خوش‌حالی گروه ماست که نمایش رو دوست داشتید.
۰۴ شهریور ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
عالی تر از عالی چی میتونه باشه؟!
نظر من همونه
پای سود و زیان انتخابت بایست تا یاد بگیری…
درباره اطلاعاتی که به دیگران میدید احساس مسئولیت کنید…
فرزندان به زمانشون پاییندند تا به گذشتشون…
تا کار پریشان نشود آزادی به ثمر نرسد…
دست کشیدن از حقیقت، دست کشیدن از آزادیه…

بسیار لذت بردم
تو خوابی چون نمی‌خوای بیدار باشی
میخوای با خواب زمان رو بُکشی…

این ملک باید سامان یابد
باید به حرف مردم گوش کنیم ببینیم حرف حسابشان چه‌هست
بیایند رو در رو حرفشان را بگویند
اگر حرفشان حق است دندمان نرم باید گوش کنیم
هرکه ظالم است باید تاوان پس بدهد
هرکس زورگو است باید به حبس برود
هر وزیری کوتاهی می‌کند باید خلع شود
هر مردی زنش را داخل آدم نمی‌داند خودش آدم نیست!!!


عالی عالی عالی
نمایش بسیار خوب به تناقضات جامعه ی روشنفکرنما پرداخته بود
امیدوارم قدم های بعدیتون مستحکم تر باشه
اگر با دقت به دیدن نمایش مینشستیم شاید خودمون یا یکی از اطرافیانمون رو تو یکی از شخصیت ها پیدا می کردیم
خسته نباشید
خیلی خوب بودید
Unforgiven(Farhad) و یاسمن پورمهران این را خواندند
سلام من پپرونی رو دیدم و لذت بردم
۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید