تعریف این نمایش را از دوستان دور و نزدیکم شنیده بودم. به دیدنش آمدم و شگفتزده شدم از این حجم از خلاقیت و ارجاعات متنی درخشان و لحن درآمدهی پارودیکی که از سه اثر مهم شکسپیر بیرون کشیده شده است.
کوتاه بخواهم دربارهی متن بنویسم اینست که به زعم من این اثر یک استخراج است. شبیه استخراج نفت از میان فسیل جانورانی که میلیونها سال پیش در میان ما میزیستهاند و حالا دوباره به صورت نفت احیاء میشوند. زندهشدن مکبث، هملت و اتللو در یک اثر برای من شبیه اینست که شکسپیر، از گور برخاسته و دارد با خودش حرف میزند. ارجاعات بینامتنی نمایش مَثلِث گفتوگوهای تازهایست که شکسپیر در سه وجه از خودش با خودش در حال انجام آنست و وجه پارودیک این نمایش به تعبیر خود شکسپیر در نام یکی از نمایشنامههایش، پررنگکردن این نکتهی مهمست: «هیاهویی بسیار برای هیچ». این مفهوم از لابهلای آن تراژدیهای سترگ با این لحن پارودیک به بهترین شکل ممکن استخراج میشود. از اینکه برادران سرنوشت این سه کاراکتر اسطورهشدهی جهان درام را در توالت عمومی به یکدیگر میرسانند به دقت همین مفهوم بیرون کشیده میشود که تمام آن حسدهای اتللووار، جاهطلبیهای مکبثوار و جنون ناشی از تردیدهای هملتوار و به طور کلی تمامی این غرایز کنترلنشدهی انسانی در سرابی پوچ و بیاهمیت کنار یکدیگر جمع میشوند و آدمیزاد را گرفتار میکنند. همه چیز هر چه جدیترست، ابلهانهتر و مضحکتر جلوه خواهد کرد و هرجا که پای شوخی به میان میآید، هم حتماً حقیقتی کتمانشده بروز مییابد و هم از جدیتی سرکوبشده سخن به میان میآورد. نمایشنامهی مَثلِث همچنین یک شوخیِ جدی با جدیگرفتن دوام قدرت، دوام عشق و دوام اعتماد است.
نور، صداپیشگی، عروسکگردانی، مینیمالیسم موجود در طراحی عروسک و صحنه، بازی کوتاه سه بازیگر همه و همه در خدمت این مفهوم و سرشار از تیرباران خلاقیت هستند. مخاطب بارها و به درستی هر چند دقیقه یکبار در همین فاصلهی نهچندان طولانی ۴۰ دقیقهای اثر میخندد و این خندهها هم به آن مخاطب کمک میکنند
... دیدن ادامه ››
تا با فاصلهای که عامدانه از فخامت سه تراژدی بزرگ شکسپیر ایجاد میشود، درک بهتری از چکیدهی مسئلههای انسانی شکسپیر به دست بیاید.
پارودی مَثلِث نه دهنکجی به شکسپیر یا بیاهمیتی به تراژدیهای مهمش که هنوز هم میشود جدای تمام اقتباسها و تصرفها واو به واو بر اساس خود متن اصلیاش اجرا شوند؛ بلکه به سخن درآوردن شکسپیر و بهوجودآورندهی امکان گفتوگویی چندصدایی میان شکسپیر نهان در هملت، شکسپیر نهان در مکبث و شکسپیر نهان در اتللو است.
امیدوارم گروه نمایشی مَثلث هر شب با اجرایی بهتر از اجرای شب قبل و پرتماشاگرتر از شبهای قبلی به صحنه بیایند و مخاطبشان را هر لحظه از این همه ایدههای خلاقانهی سمعیبصریای که در تولید اثر هنریشان به کار بستهاند، میخکوب کنند.
دست مریزاد به قیس یساقی عزیز و تمامی اعضای کاربلد گروهش.