در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | H.M.kiani2 درباره نمایش مجلس توبه‌نامه نویسی اسماعیل بزاز: // قیام تا ۴ راه مولوی تو مولوی وقتی مولوی نبود.. // در زمان قاجار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 00:13:31
// قیام تا ۴ راه مولوی تو مولوی وقتی مولوی نبود.. //

در زمان قاجار هنوز خبری از خیابون مولوی نبود و البته از میدان قیام تو منطقه ۱۲ هم خبری نبود..
اون یک تیکه را که خیابان کشی نبود و گذر بود می گفتند اسمعیل بزاز..
راستش اوایل دهه ۷۰ هم میگفتن اسمال بزاز..
یکبار از ابوی پرسیدم؟ اسم اینجا مگه مولوی نیست چرا میگن اسمال بزاز؟
گفت: اسم یک پارچه فروش بوده خیلی متدّین...
بعد هم زمان رضا شاه مولوی را می سازند و بازار را نصف می کنند.. بازم این تیکه را میگن اسمال بزاز..
راستش من فکر میکردم بَرِ خود مولوی ... دیدن ادامه ›› مغازه اش بوده و از تاجرهای معروف بوده و با این داستانی که شنیدم مغازه اش دم امامزاده بوده تو بازار..
قاعدتاً امامزاده سید اسماعیل، ۳۰۰ متر بالاتر از ۴ راه مولوی باشه... این نمایش هم که تو مولوی اجرا رفت شد مولوی تو مولوی...
خلاصه تا اطلاعات بیشتر از خانواده پدری راجع به اسمال آقا بزاز به خودِ تئاتر می پردازیم..

خب با یک مونولوگ روبروییم و بهروز پناهنده، امیدوارم که بر خلاف فامیلی اش به کشور دیگری پناهنده نشه و ایران بمونه و همینجوری سرحال و عرق ریزان اَکتوری کنه...
بعد کریملوژی و مجید خان رحمتی چشم مون به بهروز آقا روشن شد و چندین نقش در یک نقش به عهد قجر به سفر رفتیم...
و همیشه پای یک تاراج در میان است! ایندفعه کَهرام شون...
و باز هم یک شخصّیت از هویت تهرون قدیم...
اینبار سرگذشت اسمال بزاز خان اینا...

نکات منفی:
۱. شلوار ایشون امروزی بود...
۲. لیوان ایرانی " کازا " کافه ای دستشون بود..
۳. بعضی نقش ها، صداها آروم بود یا کمی با تیپ ها نمی خوند..
البته چند تا ایراد طراحی صحنه هم داشت که قابل بخششه..
اما یک ایراد ضربه زننده...
یک ربع اول اضاف هست...
یعنی بهتر بود از بازار شروع میشد، دیگه یک ربع آخر خسته شدیم...
البته که خب از اونجایی که خودم هم به فکاهی متون قجری می نوشتم و استعلام آلام احوالات مستطابان میشدم و حیفم می آمد حذف کنم چون خودم می خواندم و لذّت می بردم و دیگران نالان و گریان بودند پس درک می کنم که حیف مان میاد حذف کنیم ولی خب به کار ضربه میزنه بهرحال...
و اما جای خوب ماجرا..
بهروز پناهنده نقّال روایت گر اسمال بزاز و یک دوره قاجار اونم با شهرفرنگ و پناهنده در حال تغییر لحن و رنگ...
بَسی خوشنود گشتیم از دیدن نمایش...
و پیشنهاد می کنم به دیدن اش و البته خستگی یک ربعانه اش..
نمره ۱۴ از ۲۰ بدون ارفاق تعّلق می گیرد به این نمایش..
مخلص کلام جارچیان بجارید که:
" کیانی پسندید روایت مشترک کیانی پدر و کیانی پسر را.. "
مولوی رفتن برام خیلی سخته از بابت وحشیگریهاشون
ولی دیگه بلیت گرفتم براى هفته آینده
۳۰ فروردین
الهام حسینی
سپاس از حضور و نظرتون🙏🏻✨
🙏
۳۱ فروردین
امیر مسعود
با درود متاسفانه دیشب باز رفتارهای ناشایست را شروع کردن
درود بر شما
حیف از هنر، حیف از مولوى.
فضاى زیبا و دوست داشتنى با معمارى و پوشش گیاهى و اون حوض پر از ماهیش، ۱۸-۱۹ سالم بود اولین بار در اونجا اجرا دیدم از همون زمان فضاى اونجا برام عجیب عزیز بود تا پارسال...
۳۱ فروردین
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید