کتاب «با دست من گلوی کسی را بریده اند»نوشته ی حامد ابراهیم پور –
نمایشگاه کتاب راهروی 20غرفه ی 23 –
نشر شانی
باران به روی پنجره هاشور میزند
باران گرفته است و دلم شور میزند
در حسرت نوشتن یک شعر تازه ام
بگذار تا به حرف بیاید جنازه ام
از خواب های یخ زده بیرون بکش مرا
از این تن ملخ زده بیرون بکش مرا
در خاک تکه های تنم را نشان بده
با
... دیدن ادامه ››
خود مرا ببر...وطنم را نشان بده
نگذار راه آمدنم را عوض کنند
نگذار نقشه ها وطنم را عوض کنند
.
.
.من را ببر از این تن مطرود خسته ام
از این اتاق های مه آلود خسته ام
دست مرا بگیر، جهان را نشان بده
با من برقص پیرهنت را تکان بده
با من برقص ...روی صدا ها و زنگ ها
با من برقص روی زبان تفنگ ها
...
شعری از این کتاب