در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | محمدرضا حسینی کرم درباره نمایش امشب به صرف بورش و خون: بلاخره بعد از مدت ها نمایشی دیدم که روح تازه ای به باغ کتاب داده بود ت
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 19:01:34
بلاخره بعد از مدت ها نمایشی دیدم که روح تازه ای به باغ کتاب داده بود تهیه بلیط دشوار بود و در اخر بخت یارمان که همراه با گروه با جمع زیادی به تماشای این نمایش نشستیم. در اول طراحی صحنه و کارگردانی و سولو بودن بازی صابر ابر پکیجی بود که طنازی این هنرمند را درتمامی خوش سلیقه هایش به رخ میکشید. از ابتدای نمایش روایت گری داستانی که با شکستن دیوار چهارم و نمایشی چهار سویه نگاه ها را مجذوب میکرد .(تاتر زنده )نور،رنگ،لباس و بادی بازیگر همه فکر شده و برای هدف خاصی بود که روند نمایش را کوتاه و جذاب میکرد بازیگر تماشاچی را خوب میشناخت کلا آدمها را خوب میشناخت از حضورش در دنیای حرفه ای آرتیستی تا گاه بی گاه فکر ها را به زندگی شخصی اش پرت میکرد .
قضاوت ها و الگو های رفتای و تابو های فمنیستی که در آخر با هم ذات پنداری با شخصیت غایب داستان تیر خلاص را بر فرهنگ سازی زنانگی میزد. چیدمان اکسوسار میز های سِرو و بازی نزدیک این بازیگر هر لحظه باعث میشد گمان کنیم کانکشنی قرار است اتفاق بیافتد . اما این شرطی بودن صحنه و اکسوسار هم به سخره میگرفت در واقع میهمانی بود برای تفکر به درون در فضایی بدور از قضاوت در کهنه فروشی اعماق زندگی آدمی...