چند هفته پیش، نمایشی را تماشا کردم که قصد ندارم آن را نقد کنم. در عوض، میخواهم درباره شیوهای که آن را تجربه کردم صحبت کنم، زیرا این تجربه برایم جدید و متفاوت بود و میخواهم تلاش کنم آن را توصیف کنم.
«دیدن» بهعنوان یک مفهوم، شامل افعالی است که هر یک نشاندهنده سطح متفاوتی از آگاهی و توجه هستند. هر یک از این افعال در فرآیند مشاهده یک نمایش، میتوانند به شیوهای متفاوت تجربه شوند و بسته به شرایط، تأثیرگذاری آنها تغییر میکند.
- **دیدن (See):** فرآیندی ابتدایی و ناخودآگاه که بهسادگی با باز بودن چشمها اتفاق میافتد.
- **نگاه کردن (Look):** عملی است که با انتخاب و توجه خاص به یک موضوع همراه است.
- **تماشا کردن (Watch):** به معنای دیدن طولانیمدت و عمدتاً با هدف لذت بردن یا سرگرم شدن است.
- **مشاهده کردن (Observe):** فرآیندی دقیق
... دیدن ادامه ››
و تحلیلی برای درک جزئیات است.
من معمولاً هنگام تماشای هر نمایشی سعی میکنم بیشتر به شیوه *مشاهده کردن* (observe) آن را ببینم، تا بتوانم جزئیات و معناهای پنهان را درک کنم.
اما در مورد نمایش «امشب به صرف بورش و خون»، تجربه من به سطحی بالاتر رفت. راستش را بخواهید، کاملاً مسحور و هیپنوتیزم شدم.
- **هیپنوتیزم شدن:**
حالتی است که در آن فرد به شدت درگیر تجربه بصری میشود و تمام توجهاش به اثر معطوف میگردد، در لحظهای که چشمها میبینند اما جان مینگرد؛ جایی که مرز میان واقعیت و خیال محو میشود و زمان از حرکت میایستد.
این تجربه جدید از دیدن، برای من یک کشف بود. تجربهای که باعث شد به نمایش نمره ۵ از ۵ بدهم.