نگاهی به نمایش «من هم» یکی از نمایش های خوب این روزهای تئاتر تهران
اجرایی مدرن و تقدیرگرا
امید طاهری: «من هم» نوشته آرش عباسی و به کارگردانی نیما دهقان، با حساسیت و وسواس روی کلمات و اصوات آغاز می شود. کلماتی که گاه نامههای یک رابطه را شکل میدهد، گاه جملههای یک گفتگوی مجازی را میسازد. و اصواتی که گاه در یک قرار عاشقانه به کار میرود و گاه سندی میشود برای افشای یک شرارت پنهان.
موقعیت گفتگو میان نویسنده منزوی و ملاقاتکننده سمج را پیش از این در چند نمایشنامه خواندهایم. مهمان ناخوانده نوشته اریک امانوئل اشمیت، غروب روزهای پاییزی نوشته فردریش دورنمات و آخرین جلسه فروید نوشته مارک سنت ژرمن.
اغلب این نمایشنامهها بر پایه گفتگو و جدال میان یک کاراکتر درونگرا
... دیدن ادامه ››
و یک کاراکتر برونگرا شکل گرفتهاند. چیزی که در نمایشنامه « من هم » نوشته آرش عباسی در ابتدا دیده میشود.
یک خبرنگار وارد خانه نویسندهای شده و تمایل دارد با او گفتگو کند. اما اینبار موضوع طور دیگری پیش میرود. مساله مانند نمایشنامه آخرین جلسه فروید، جدال بر سر اندیشه ها و اعتقادات و نوشتههای او نیست. اینجا نمایشنامه آرش عباسی، کمی مشابه نمایشنامه دورنمات میشود ( غروب روزهای آخر پاییز). ملاقاتکننده با نیتی دیگر به غیر از گفتگو با نویسنده به خانه او آمده.
نمایشنامه « من هم » در ابتدا ذهن مخاطب را به سمت جنبش جهانی « می تو » میبرد. اما خوشبختانه در این سطح باقی نمیماند. چیزی عمیقتر، شخصیتر و انسانیتر از حاشیههای اجتماعی این جنبش را جستجو میکند. حقیقتی والاتر که در جدال امر شخصی و اشتراکگذاری جمعی گاهی گم میشود و قضاوتهای نادرست را پیرامون این دست موضوعات به وجود میآورد.
مساله درون و برون، و مساله دو روی داشتن موضوعات خودش را به شکل کلمات، گفتگو، میزانسن و طراحی صحنه در نمایش «من هم» نشان میدهد. کف صحنه به وسیله قطعات تاتامی پوشیده شده. تاتامی یک نوع کف پوش سنتی ژاپنی است که در طراحی منازل ژاپنی ها مورد استفاده قرار میگیرد. در عین حال برخی از ورزشهای رزمی روی تاتامی اجرا می شود.
در طول اجرا پازلهای تاتامی توسط بازیگران پشت و رو میشوند و وجه دیگری از صحنه که پیوستگی معنایی با رخداد پایانی نمایش دارد، خودش را نشان میدهد. (روی دیگری از موضوع)
دختری که خودش را خبرنگار معرفی کرده و برای گفتگو آمده، با ورود به خانه نویسنده (و پا گذاشتن روی تاتامی) به جای گفتگو وارد یک مبارزه میشود. یک جنگ تمام عیار برای انتقام یا رسیدن به پاسخی روشن.
آرش عباسی به عنوان نمایشنامهنویس و نیما دهقان به عنوان کارگردان، به خوبی توانستهاند در متن و اجرا، یک مساله و دغدغه اجتماعی و انسانی را با زبان درام و صحنه بازآفرینی کنند به طوری که در تمام اجزای اثر از امکانهای درام و صحنه استفاده میشود و اثر صرفا گرفتار روزآمدی موضوع و گیر افتادن در صدور پیام های فمنیستی و اخلاقی و ... نمی شود. در نمایش نیما دهقان، آنچه بیش از همه کار میکند و روی صحنه به چشم میآید، خود اجرا و متن است. البته که این هوشمندی نویسنده و کارگردان را می رساند که در مورد موضوع وارد موضعگیری نمیشوند. آگاهی نسبت به اینکه درباره مساله می تو، بخش عمدهای از جامعه، به شدت بر سر موضع شخصی خود ایستاده اند، تا جایی که گاه حتی از این موضوع سلب گفتگو میشود، ایجاب میکند در خوانش صحنهای، نگاه مولف و کارگردان، به آنسوتر از جدالهای مجازی و جنگهای فمنیستی معطوف باشد که خوشبختانه در این نمایش تحقق یافته است.
استفاده نیما دهقان در اجرای نمایشنامه «من هم» از پروژکتور و تجهیزات صوتی، از الگوی نمادین سایر مولفههای اجرا در چند بُعدی کردن اثر پیروی میکند. پروژکتور بُعد دیگری از تصویر را در این اجرا ایجاد می کند. بعدی مجازی، چیزی که از ابتدا جنبش جهانی می تو روی آن تمرکز داشته و اغلب افشاگریهایش را در این فضا به اشتراک گذاشته. استفاده بازیگران از میکروفون و تقویت بُعد شنیداری اجرا نیز تابع همین الگوست. دریافت حقیقت با دراختیار داشتن تمام ظرفیتها، (استناد به تصویر یا به صدای ضبط شده، یا به متن نوشته شده) باز هم به سادگی ممکن نیست. حقیقت جایی درون لباسهای آدمهاست. جایی در قلبشان. جایی که فقط خودشان میتوانند شمایل آن را ببینند. و درست آنجایی که دو کاراکتر، از لباسهایشان بیرون میآیند، لحنشان نسبت به یگدیگر تغییر میکند و جور دیگری با هم حرف میزنند.
اینجاست که آرش عباسی نمایشنامهاش را به سنت تئاتر یونانی نزدیک میکند و شرارت انجام شده را چون تقدیری محتوم به کاراکتر باز میگرداند حتی اگر سالها از آن روز گذشته باشد. انسان در نهایت مغلوب اعمال خویش خواهد شد. این تقدیر کلاسیک در نمایشنامه آرش عباسی و اجرای نیما دهقان، پایانبندی تکان دهنده «من هم» را ایجاد می کند. پایانبندی درستی که نه خبری از ریختن آبروی نویسندهای مشهور در آن دیده میشود، نه گرفتاری در زنجیر قانون. بلکه اینبار هم همچون عاقبت مکبث و لیدیِ شرورش، بازتاب خود عمل است که اگر چه به شکل دختری زیبارو و جذاب با تاج گلی بر سر آمده، اما فرشته مرگی است که هجده سال پیش، نویسنده آن را کاشته و رها کرده و طبیعت آن را نگه داشته و برای چنین روزی بزرگ کرده است.
تاتامی کف صحنه، فضای خالی اطراف، تصویر پروژکتور که در صحنه های پایانی تودرتویی و عمقی دستنیافتنی در دریافت عینی مخاطب ایجاد میکند، موسیقی تلفیقی فرشاد فزونی که سالهاست به نوعی موسیقی دراماتیک را در صحنههای تئاتر تجربه کرده و در این اجرا نیز وجهی دراماتیک و اثرگذار در نمایش «من هم» تولید میکند، سطحی از بیانگری متناسب با موضوع متن ایجاد کرده که حلقه واسط عناصر و مولفههای اجراست. بر همین اساس، نمایش «من هم» در ساحت موضوع و معنا و همچنین در فرم و اجرا، اثری متناسب با اجزایی پیوسته و ارگانیک است که بازی روان، به اندازه، باورپذیر و درست بازیگرانش آن را کامل می کند.
«من هم» در سالن استاد سمندریان مجموعه ایرانشهر روس صحنه رفته و یکی از نمایش های خوب این روزهای تئاتر تهران است.
*نمایشنامه نویس و منتقد تئاتر
عضو کانون ملی منتقدان تئاتر ایران