" پنج انگشت حولِ حلق "
عَشیـرهی خُسـرَوانـیهای بایِر
الههی شکارگاهِ اتمـی را
نماز مـیگزارَد
بالهای متلـاطمِ قتلِ عام
نالههای مذبوحان را
در ابعادِ تاریکـی
مـیپَراکَنَد
دیری نخواهد گذشت
که بادیهنشیـنِ مرگ
تندیسِ فرشتِمگس
... دیدن ادامه ››
شود
وَ گلوهای بریده
از فراسوی عرش
نفرینِ حیات را
در ساعتهای شنـی
جاری سازد
پنج انگشت حولِ حلق –
مـیچَرَد
رَمههای کُفر
بر سبـزهزارِ کیفر
پنج انگشت حولِ حلق –
مـیتوفد
سَکَراتِ مُوت
در ظُلَماتِ دَهر
پنج انگشت حولِ حلق –
مـیغرّد
حِیوانِ رعد
بر اجسادِ لَحَدخواب
پنج انگشت حولِ حلق –
مـیگرید
حدقههای خالـی
بر جیفهی لـاهوت
پنج انگشت حولِ حلق –
سمفونـیِ شکستـنِ گردنها
در افلـاکِ گورآلود
طنیـن مـیفِکنَد
اردیبهشتماه چهارصد و دو