من دیشب به دیدن این نمایش نشستم و بر خللاف این حجم کامنت های منفی که توی تیوال بود، بسیار زیاد کار را دوست داشتم. ذهن یک انسان ، هجوم افکار منفی که به شکل گرگ بهش حمله میشد و نقاط مثبت زندگی که تو شرایط ترس و تردید و ناامیدی به کمک هر کسی میاد و از نظرم در این نمایش به شکل ارتباط، اعتماد، خنده، شادی، خاطرات کودکی و .... نمایش داده شده بود به اون دختر کمک میکرد. تمامی عناصری که توی تاتر استفاده شده بود از رنگ دیوارها، طرح زمین ، لباس سفید تن دختر بچه که به تعبیر من ضمیر پاک انسان را نشون میداد، نور و موسیقی و لباس پر زرق و برق گرگ و .... نشونه هایی بودن از آنچه که واقعا در ذهن و زندگی هر کسی وجود داره و اینکه تو چطور بتونی با نگرانی هات و ترس هات و نا امیدی هات مقابله کنی و به کدوم سمت هدایت بشی میتونه سرنوشت تو رو تغییر بده و در نهایت آنچه که ته نمایش مطرح شد که تو 600 سال قبل از این و 600 سال بعد از این هم وجود داری یعنی ارزش و قدرت درونت را بشناس و مسیرت را با آگاهی و بلوغ انتخاب کن
بازی ها خوب بود، بازی خانم حسینی خیلی زیاد به دلم نشست، طرح نور و موزیک خیلی خوب بود. برداشتم از ویدیوی انتهایی که ماه را نشون میداد این بود که هرچیزی رو تو زندگیت جذب کنی با تاثیر همون زندگی میکنی و در نهایت این نور بود که اون گرگ را پس زد و غلبه دختر بر ترس بود که بهش اجازه داد بالغ شه و صداش از یک دختر بچه به انسانی بالغ تغییر کنه.
آقا نوید و تیم محترمتان خسته نباشید و خدا قوت به همگی. من تمام تاترهایی که باعث میشه بعدش با دوستانت صحبت کنی و ذهن را به چالش میکشه را خیلی دوست دارم و از این کار هم بسیار لذت بردم.
نکته مهم این که صدای صحبت های آقای محمدزاده عزیز در انتهای نمایش واضح نیست که فکر کنم به علت نوع میکروفونه .
در نهایت دم همتون گرم و خدا قوتتتتتتت