این نمایش رو برای بار دوم دیدم و فکر میکنم باید بار سوم هم ببینم. بارها حین دیدن این اجرا احساس کردم از بستر زمان جدا شدم و وارد تصویری شدم و مدتی رو در اون زندگی کردم. با مرد با عرقگیر رکابی زندگی کردم. با مادر و دختری که قلب ندارند. با شکارچی. با مرد کوتاهپا. با قهرمان فیلم. به قاعدهی فیزیک این نمایش نود دقیقهست ولی به اندازهی سالیان رنگ و نور و شکل و صوت توی ذهن باقی میذاره.