باسلام و خسته نباشید.
ایده اولیه کار خوب و بکر بود ولی به نظرم پرداخت خوبی انجام‌نشده بود. انگار چیزی اون وسط گم بود یا نبود یا من متوجه نشدم...

حاوی اسپویل...

در ناکجاآبادی عده‌ای کلاهبردار و شارلاتان، فیش سفید برای مرگ خودخواسته با گیوتین میفروشن و در ازای اون پول و ملک دریافت میکنن.. نویسنده ای وارد شهر میشه تا زندگینامه یکی از افرادی که قراره بمیره رو بنویسه.. در ابتدا نویسنده متعجب هست حتی صحبت های اعتراض آمیز در نکوهش این کار میگه.. در پایان زندگینامه نوشته میشه، نویسنده هم فیش رو می‌خره ... .. پس کجاست اون کنش دراماتیک شخصیت اول؟؟ حتی ذره‌ای تلاش هم نبود.‌. ایده اولیه خوب.. اوکی.. اون مساله و مشکل و کنش انگار حلقه مفقود شده کار بود.. اگر قرار بود اون شخص با گیوتین بمیره چرا نویسنده وارد کار شد؟ اصولا چه کاری انجام داد نویسنده ؟ فقط نوشتن چند برگ زندگینامه؟ که چی بشه؟؟
اصلا چرا یهویی خواست اونم فیش بخره؟؟ چه فعل و انفعالی در ذهن اون شخص صورت گرفته بود؟؟
شاید پاسخ این باشه که ... دیدن ادامه ›› آدم بدها خیلی قوی بودن ولی خب این قوی بودن رو در قیاس با چه حرکت و تلاش و کنشی میتونستیم بفهمیم؟؟ از اون گذشته شخصیت های دیگه که به نطرم اضافی بودن چه کارکردی داشتن؟ اگر قرار بود همشون برگه رصایت رو امضا کنن و فیش رو بخرن اصلا چرا وجود داشتن؟؟ نمیدونم شاید من متوجه نشدم ولی به نظرم متن ایراداتی در نحوه پرداخت ایده اولیه داشت..
از اون قسمت های شعرخوانی هم خیلی خوشم نیومد.. از نور هم استفاده چندانی نشده بود..
همگی خسته نباشید.❤️❤️❤️