در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | سحر بهروزیان درباره نمایش بی پدر: گرگ :برای اینکه بز بشم باید چی کار کنم؟ بُز :باید اول بترسی... ترسید
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 20:37:10
سحر بهروزیان (saharb)
درباره نمایش بی پدر i
گرگ :برای اینکه بز بشم باید چی کار کنم؟
بُز :باید اول بترسی...
ترسیدن برای یک بز مهمتر از هرچیزی!
نمایش بی پدر با نبود مادر شروع می شه، چند ... دیدن ادامه ›› دقیقه سکوت و تاریکی و بعد صدای مهیب در زدن و صداهای لرزان بچه ها که بین مواجه با واقعیت یا ترس در تلاطم هستن و در نهایت لای در باز می شه داخل اتاق ها دیده نمی شه با تغییر نور اتفاقات رو می شه حدس زد!
آقا گرگ خوش تیپ قصه وارد می شه تا شنگول منگول و حبه انگو رو از بی پدری نجات بده!
مادر بز ها با افتخار خبر ازدواج اش رو اعلام می کنه:
ازدواجی در جهت ایجاد صلح و کنترل و کاهش آسیب و خشونت و حفظ امنیت در تمام صحنه ها!
به خصوص امنیت روانی بچه ها که مادر معتقد باید همیشه بهش توجه بشه!حتی کرگک بچه پاک و معصوم گرگ!
دکور نیم طبقه ای از یک راهرو است که بیشتر اتقاق ها در پله ها و در مسیر صعود یا تنزل به خصایل اخلاقی می افته،بحران هویت و انتقال چرخه خشونت تیتر این اجرا بود، پدری که گرگ اما از بچه هاش مواظبت می کنه مادری که بز اما بچه هاش رو تنبیه می کنه!
پارادوکس های جالبی در اجرا کنار هم قرار می گیره تا جاییکه که این تعارضات به دلیل همون ترس ها نهادینه می شه و هویت رو تغییر می ده و از "دیگر خواری" به "خود خوری" می رسه!
علف سخت پیدا می شه اما خون همیشه در دسترس و هم خون نزدیک تر حالا که گرگک خواهر و برادر پیدا کرده چرا باید علف بخوره؟! چرا بزها نبایدگوشت بخورن؟
مادر برای حفط کانون خانواده بر ترس ها غلبه می کنه دیگه از پله ها نمی ترسه روی پله ها می خوابه می پره به عقب برمی گرده و در مقابل همسر گرگی اش داره مرتب لطیف تر و حساس تر می شه تا اونجاکه گوشت و خون حالش رو بهم می زنه و نمی تونه راحت این اختلاف طبقاتی رو طی کنه!
یعد از مدتی از تلاش برای هم نوع سازی که به بحران بیشتری انجامیده با خروج خون از زیر لامپ وسط راهرو این پیوند صلح قطع می شه و در ادامه یا وجود تلاش مادر برای جلوگیری از فروپاشی نىه در نهایت "قربانی" می شن!
ترس و شجاعت، واقعیت و خیال، در حال شیفت شدن در کارکترها هستن!
اجرا بیشتر بر فرم استوار و پرفورمنس ها از اجرای قبل بیشتر شده بود.
من اجرای ٩٦ رو بیشتر دوست داشتم فضای قشقایی دکور تیره رنگ با نور کم راهرو صحنه های وهم انگیزی رو ایجاد کرده بودن که به قول دوستی ویرانگری رو کاملاً می شد حس کرد ،حس هولناک به سمت فروپاشی رفتن!
بازیها خوب بود اما حرکات فرم می تونست منسجم تر و هماهنگ شده باشه، نوپردازی و موسیقی خوب بود فقط کاش از هاش اف استفاده نمی شد نویز میکروفون ها در طول اجرا ازار دهنده بود.
با سپاس از همه عوامل، بدرخشید🤍🙏🏻💫