در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
مخاطبان گرامی، پیرو اعلام عزای عمومی، به آگاهی می‌رسد اجرای همه نمایشها و برنامه‌های هنری به مدت یک هفته از دوشنبه ۳۱ اردیبهشت تا پایان یکشنبه ۶ خرداد لغو شد.
با توجه به حجم بالای کاری، رسیدگی به ایمیل‌ها ممکن است تا چند روز به طول بیانجامد، لطفا از ارسال مجدد درخواست خودداری نمایید.
تیوال | سیاف درباره نمایش چشم هایی که مال توست: من آخرین شب و آخرین اجرای کار رو دیدم و دم بهاره رهنما گرم! راستش بعد
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 09:25:16
من آخرین شب و آخرین اجرای کار رو دیدم و دم بهاره رهنما گرم! راستش بعد از اینکه نامه احساساتی مهناز افشار رو خوندم که از این کار تعریف کرده بود و می گفت این کار هم اشک آدم رو در میاره و هم آدم رو می خندونه، کنجکاو شدم اونو ببینم (اگرچه با کمی گارد). اما بازی تماشایی بهاره رهنما هم منو خندوند و هم به شدت متاثر کرد. زنی که پنج سال پیش با بدنیا اومدن پسرش توسط شوهری که عاشق اش بوده ترک می شه و ما شاهد عشق و جنون این شخصیت به شوهری هستیم که به فرانسه مهاجرت کرده. ناگفته نماند دلیل اصلی که من به تماشای این نمایش رفتم قلم بهاره رهنما به عنوان نویسنده کار بود که قبلا یه مجموعه داستان کوتاه ازش خونده بودم و لذت برده بودم. تلخی اواخر نمایش بقدری زیاد بود که از گوشه کنار سالن صدای فین فین کردن ملت بلند شده بود (منجمله من). وقتی نمایش تموم شد اینو از خودم می پرسیدم: آخه یه منولوگه یه ساعته اینقدر جذاب می شه، چطور؟
دیالوگ: حالم از گداهای تهران بهم می خوره، منو یاد خودم می ندازن، آخه چرا با من این کارو کردی؟ چرا منو گدای خودت کردی؟ مگه نه اینکه گدایی یعنی از ته دلت یه چیزو بخوای که نداری؟