در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | ثنا شجاعی درباره نمایش خداحافظ: "ببینم تو قبلا بازجو نبودی رویا!؟" نمایش "خداحافظ" خوانش "شاهین کهن
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 02:18:59

"ببینم تو قبلا بازجو نبودی رویا!؟"
نمایش "خداحافظ" خوانش "شاهین کهن" از نمایش نامه "رقص کاغذ پاره ها" ی محمد یعقوبی است، که این روز ها میزبان تماشاگران در سالن محقر و مرتفع "تماشاخانه باران" در کوچه اراک –خیابان دوست داشتنی ویلا- می باشد. علاقه مندان به آثار یعقوبی که البته شانس زیادی داشتند تا به امروز اجرای این اثر را بارها بر روی صحنه تئاتر های مستقل تهران ببینند اما این بار شانس آن را یافته اند روایت کارگردان تازه کاری را ببینند که شجاعت پاره پاره کردن و دوباره وصله کردن اثر را داشته است. کهن با تلفیق چهار اپیزود در اجرا اگر گزافه نباشد نه تنها گوی سبقت را از یعقوبی خالق اثر-در اجرا- ربوده است بلکه امکانات نمایشی و بازی با اشیا را چنان به نمایش افزوده که تماشاگر آشنا با اثر را نیز غافلگیر می سازد. اما روی دیگر سکه که تکرار مدام نقائص غیر حرفه ای تئاتر ماست نباید ناگفته بماند. هر چه کهن در ارائه طرحی نو موفق و خلاق بوده است اما متاسفانه در به کار گیری ابزار بصری از جمله نور و دکور نا موفق و عجول عمل کرده است. میزانسن ها و بازی با اشیا و حتی بازیگران چون هیکل تنومند و ورزیده ای هستند که کهن پیراهنی گشاد و مندرس از رنگ و نور بر تن آن پوشانده است. موسیقی مهجور مانده است البته استفاده اندک از آن نیز سلیقه کارگردان را به رخ می کشد، متاسفانه او زیرکانه از دردسر تنظیم موسیقی برای متن فرار کرده است.
از آنجا که نمایش دو هفته دیگر بر قرار است شانس لذت دیدن نمایش را با تعریف داستان نمی گیرم گرچه بدون پرداختن به متن نیز نمی توان نقد بازیگری کرد؛ باشد برای بعد. معرفی بازیگران تازه به تئاتر ایران یکی دیگر از خدمات این گروه است، که در کنار چند بازیگر با تجربه تر سطح بازی ها را حداقل پذیرفتنی ... دیدن ادامه ›› کرده است. اما چرا تماشاگر نمی پذیرد زوج های این نمایش با هم همسرند؟ چه بسا بازی فنی یکی در برابر پارتنری که به حس نقش می رسد -اگر چه در تئاتر ما غریب نیست- مسبب اصلی این شک مخاطب باشد. بی توجهی کارگردانان به سبک بازیگران مقابل هم می تواند به سر درگمی تماشاگر بیانجامد.
نمی دانم تا کی باید ضعف و مشکلات سالن، امکانات، مجوز و سانسور، تبلیغات، نور و... قلم ناقدان را کند، کند. مرز بین آنچه به گردن کارگردان است و آنچه جبرا اثر او را تحت تاثیر قرار می دهد چنان باریک شده است که قلم فرسایی بیهوده شده است. نه گوش شنوایی هست نه اگر باشد آن گوش شنوا توانایی تغییر و تحولی را دارد. شاهین کهن هم از قائده مستثنی نیست. تماشاگر نمی داند دل بسوزاند یا از کم کاری کارگردان بنالد. آنچه که واضح است در تماشای این اثر بر خلاف بسیاری از آثار فاخر و پرخرج سالن های اصلی تئاتر تهران، کمر تماشاگر درد نمی گیرد و احساس ملال و خستگی نمی کند. سالن را ترک نمی کند و برای پولی که داده افسوس نمی خورد.