این نمایشی نگاهی است به زندگی ِ سقراط, اما از اون دیدی که متناسب امروز هم هست.
به نظرم متن خوبی داشت به طوری که هم مخاطب عام و هم مخاطب خاص باهاش ارتباط برقرار می کنند. اما چند ایراد هم به متن وارد است, مثلا متن دفاعیات سقراط در دادگاه انگار وصله ای ناجور به کل ِ متن بود, سقراطی که این همه در طول ِ داستان سعی می کند که جایگاه عقل را بالاتر از باور بداند, چرا باید اینگونه باور مدارانه از خود دفاع کند؟
بازی ها به نظرم خوب بود به غیر از بازی ِ زن سقراط
استفاده خیلی خوبی شده بود از عمق صحنه ی تیاتر شهر و طراحی صحنه کارآمدی داشت و آن مفهوم را خیلی دوست داشتم که یکی یکی همه ی ستون های آتن فروریخت اما تنها چیزی که در همه ی صحنه ها باقی می ماند کتابخانه بود. استفاده از بالابر در دادگاه جهت نشان دادن طبقه ی اجتماعی اشراف و سرمایه داران هم استفاده ی بجایی بود. اما نور پردازی ِ کار به نظرم مناسب نبود. استفاده خوبی از موسیقی و رقص شده بود و گویی هر چند دقیقه بار ِ متن را از دوش مخاطب بر می داشت.
حرف برای گفتن راجع به این کار زیاد است اما ترجیح می دم که خودتون ببینید.