در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | نیما کرباسی زاده درباره نمایش در انتظار گودو: من این نمایش را یکشنبه 17 بهمن تماشا کردم . 1- بگذارید همین ابتدا ب
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 20:15:19
من این نمایش را یکشنبه 17 بهمن تماشا کردم .

1- بگذارید همین ابتدا بی پرده بگویم : این اجرا چیزی شبیه معجزه بود . معجزه خلاقیت در عین پابندی به پیچیده ترین و حساس ترین متن نمایشی تئاتر جهان در نیمه دوم قرن بیستم .
طراحی صحنه گویا (نمایش پوچی حاکم بر روایت و لازمانی و لامکانی با دکور سفید مدور بسته)
نور عالی (به یاد آورید صحنه شب را)
بازی ها دیدنی (بی نقص ، پرتحرک ، با فیگور و بیان درست و مملو از نشانه)
طراحی نمایش محشر (اجرایی مکانیکی و روانشناختی که جبر زندگی را به بهترین شکل ... دیدن ادامه ›› توصیف میکند)
و خلاصه همه چیز در حد کمال .

2- از پنجم ژانویه سال 1953 تا بهمن 1392 تماشاگران "در انتظار گودو" وقتی از سالن تئاتر خارج میشوند ، احساس ناخوشایند میکنند از اینکه اینهمه جملات بی ربط ، ناامیدکننده ، صحنه های عجیب و خسته کننده با ریتمی یکنواخت و تکراری دیده اند . البته عده دیگری ساکت اند و تا مدتها به فکر فرو میروند مگر از یک دنیا مفهوم نهفته در متن، بخشی را درک کنند .
تماشاگران مسیحی-یهودی قطعا درک بیشتری از این نمایش خواهند داشت . آنها معنی بسیاری از کلمات و داستانها را میفهمند :
-"کتک خوردن در رودخانه در شب قبل" (اشاره به ماجرای سامری نیکوسرشت در انجیل لوقا)
-"امیدی که در آن تعویق باشد" (اشاره به آیه 12 باب 13 امثال سلیمان نبی)
-"پاهای پردرد استراگون" (اشاره به داستان دو دزد مصلوب همراه با عیسی)
-"امید به رهایی یک نفر از دو نفر" (اشاره به عهد جدید)
-"خوردن مرغ و نوشیدن شراب" (اشاره به کتاب مقدس)
-"خطابه محققانه و موعظه وار لاکی" (تمسخر خطابه های پوچ متالهان مسیحی)
-"هوهوهوهو" گفتن های لاکی (تمسخر الهیات مسیحی)
-"واژه زبان پریشی" از زبان لاکی (اشاره به سکوت الوهی خدای مسیحیت در اوج افلاک)
-"واژه های هارتف ، بلچر" از زبان لاکی (اشاره به نام فارتف و بلچر از محققان معروف مسیحی)
-"حمایت از پسربچه پیغام آور و کتک خوردن برادر وی توسط گودو" (اشاره به خدای تورات و عملش در قبال هابیل و قابیل)
-"پابرهنه بودن" (اشاره به پابرهنه بودن عیسی)
-"نجات دادن استراگون از رودخانه همچون ماهی را از آب بیرون کشیدن" (اشاره به غسل تعمید)
-"کار کردن در باغ انگور فردی ناشناس" (اشاره به وضع بشر قبل از هبوط در الهیات مسیحی)
-"گوسفندچرانی آقای گودو" (اشاره به موسی)
-"اناجیل چهارگانه"
- اشاره های متعدد به اشعار و رمانهای فلسفی غربی نظیر منولوگ هملت ، معضل پروفراک در شعر ت.س.الیوت ، ادیپ سوفکل ، محاکمه کافکا ، ...
- بازیهای زبانی متعدد در زبانهای دیگر نظیر انگلیسی (لاکی=خوش اقبال ، گودو =گاد) ، یونانی (کاریاتید=ستونهای معبد) و ...
- ...

3- نقطه ضعف اساسی این اجرا در سالن اجرا است . سالهاست معتقدم بدترین سالن تهران ، همین سالن اصلی تئاترشهر است که هم از نظر نوع نمایشها ، هم بزرگ بودن غیرقابل کنترل صحنه برای کارگردانان و هم از نظر رفت و آمد تماشاچی ها حین اجرا واقعا کلافه کننده است . ای کاش این اجرا در تالار وحدت یا سالن شماره 1 ایرانشهر (سالن استاد ناظرزاده) اجرا میشد . تنها نکته مثبت این سالن آکوستیک آنست که به لطف فرم محدب دکور آنهم بهم خورده و صداها نامفهوم و اعصاب خردکن شده اند که باید گروه اجرا سریعا برای شبهای باقیمانده فکری به حال آن بکنند .
همچنین پیمان معادی با بازی بینظیر خودش واقعا همه تلاشش را کرده و انصافا هم عالی از پس نقش برآمده ولی بدلیل صدای نازک و فیگورهای غیرواقعی اش در ایفای نقش ولادیمیر چندان موفق نیست. البته نباید بازی عالیش را از یاد ببریم . من شخصا دوست داشتم این نقش را صابر ابر بازی میکرد .
از طرف دیگر دلیل عدم استفاده از موسیقی (حتی یک موسیقی کوچک) را در طول کار نفهمیدم . حتی در شبی که من نمایش را تماشا کردم در زمان آنتکراکت هم هیچ حرفی از بلندگو پخش نشد و کلا ظاهرا صدای سالن قطع بود .

4- تماشاگران اروپایی هبوط را بهتر میشناسند ، عبث بودن زندگی و ابزوردیسم را بعد از جنگ دوم جهانی تجربه کرده اند ، بدنبال خدا (گودو/گاد) میگردند و البته نشستن در سالن تئاتر را بهتر از ما بلدند !! نه با موبایل حرف میزنند ، نه بچه با خودشان به سالن میاورند ، نه انتظار دارند دربهای سالن هروقت که از راه برسند باز شوند و نه بدنبال دیدن صحنه های فرح بخش هستند و نه با بوی شدید عرق و سیگار و لباسهای غیرپاکیزه در سالن حاضر میشوند!!! آمده اند تا لذت دیدن یک شاهکار ادبی و نمایشی را حس کنند ، فکر کنند و فلسفه را بهتر بفهمند ! با مطالعه قبلی میآیند و نتیجه آنکه ادراک بالاتری از اجرا خواهند داشت و با مطالعه بیشتر تلاش میکنند تا ابهامات ذهنی خودشان را رفع کنند نه اینکه به دلیل آگاهی کم از متن و اجرا ، کارگردان و متن را به سخره بگیرند !
بیایید نگاهمان را به تئاتر از "تفریح" به "تفکر" ارتقا بدهیم و کمی درباره متون جدی نمایشی "جدی" برخورد کنیم همچنان که همایون غنی زاده و تیم فکور و هنرمندش چنین میکنند ...

نمایش را بسیار پسندیدم (100 از 100)

پ.ن : میدانم بند آخر کمی ناموجه است و قصد اهانت به تماشاگران فهیم تئاتر را ندارم ولی ناگزیرم اشاره ای به ناتماشاگرانی بکنم که به جای حضور در اجراهای ساده تر ، با شکلی زننده در این نمایشهای پیچیده حاضر میشوند و به جای اذعان به ناآگاهی و تلاش برای ارتقای سطح سلیقه و دانش خود متاسفانه به گروه نمایشی توهین هم میکنند . بیایید آداب تئاتر دیدن را به این افراد آموزش دهیم .

باهاتون موافقم
۲۳ بهمن ۱۳۹۲
پ.ن : ((میدانم بند آخر کمی ناموجه است و قصد اهانت به تماشاگران فهیم تئاتر را ندارم ولی ناگزیرم اشاره ای به ناتماشاگرانی بکنم که به جای حضور در اجراهای ساده تر ، با شکلی زننده در این نمایشهای پیچیده حاضر میشوند و به جای اذعان به ناآگاهی و تلاش برای ارتقای سطح سلیقه و دانش خود متاسفانه به گروه نمایشی توهین هم میکنند . بیایید آداب تئاتر دیدن را به این افراد آموزش دهیم .))
ممنون آقای کرباسی زاده بسیار خوشحالم که نوشته شما را خواندم کاش دوستان دیگر هم وقت بگذارند و متن پر محتوای شما را بخوانند . سپاسگزارم دوست عزیز . کاش نوشته شما پررنگ می شد .
۲۴ بهمن ۱۳۹۲
ممنونم از لینک بسیار بجا و مفیدِ بانو مهرک نازنین.
۲۵ بهمن ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید