خیلی دوستش میداشتم اگر، به واسطهی این تئاتر میتوانستم بیست سال دوری از وطن را حس کنم.
انتخاب بازیگرها، اجرای دوزبانه، زیرنویس، پرده نمایش، اکت بازیگرها، دکور، نور، طراحی پوستر و عکسهای تمرین به همراه سایر المانهای نمایش، نشان از حرفهای بودن کار داشت و نمیتوان آن را اجرایی سرسری و دورهمی دانست. دست شما هم درد نکند و خدا قوت اما...
ایکاش این تلاش برای این نمایشنامه صرف نمیشد. به نظرم نمایشنامه شلخته نوشته شده بود. مثل این بود که به خاطر چند دیالوگ، نمایش نامه بنویسی یا مثلا برای چند دکمه پالتو بدوزی.
چند دلیل برای برداشت اینچنینی خودم دارم اما مهمترینش این است که شخصیت اول اساسا در هیچ بحران خاصی قرار نگرفت تا تصمیمی بگیرد که بعد بتوان از تصمیمش در مورد او قضاوت کرد. از نظر دیگر شاید بتوان گفت شخصیت داستان به خوبی معرفی نشد تا بتوان با او همراه شد و خود را جای او گذاشت.
در مجموع فکر میکنم این اجرا برای کسانی که خود یا اطرافیانشان درگیر مهاجرت (یا مهاجرت نافرجام) نبودهاند چندان حس برانگیز نباشد.