آقای قجری دلیلتون برای نقد نکردن خیلی مسخرس!!!
"تجربه ثابت کرده نمیشه از کارگردان هایی مثل کیمیایی یا مهرجویی انتقاد کرد چون مخاطب های خودشون رو دارن".
نقد کنید.
و اما اگر نظرتون مثل فراستی باشه این نقد نیست. فحاشیه. نمیدونم چرا یاد این جمله افتادید. فراستی از کیمیایی متنفر بوده و هست و تنها هنرش تو زندگیش اینه که به آوینی بگه "مرتضی" البته یه نفر دیگه هم هست که اینجوریه!

آقای فراستی...
از قیافه ی کسی خوششان نیاید،میگویند خیلی بد است.

کلا همه فیلم ها شلخته اند!

نظرم اینکه نمیشه نقد کرد چون بسیری از طرفدارانش بدون دلیل و منطق از کاراش دفاع میکنن و کار به جایی میرسه که آدم از شروع بحث هم خسته میشه(!)
من فیلم رو جشنواره دیدم نمیدونم ممیزی داشته یا نه. صحنه بیلیارد بازی کردن ها خسته کننده است
ساختن تصادف و رفتن خاتون به سینما و دعوا های طرفین و چماق به دست بودن و کتک کاری و... هم خیلی ابتدایی هست
از ابتدای فیلم مقدمات داره آماده میشه برای دوئل فراهانی ... دیدن ادامه ›› و افشار
اما وقتی این دو به هم میرسند چه اتفاقی میفته؟!! قشنگ به یاد دارم خنده تمسخر آمیز تماشاگران در قبال اون صحنه که گویا در تمام سالن ها هم اتفاق افتاده و آقای کیمیایی در پاسخ به این تمسخر ها و نقد ها خودش را با کافکا مقایسه کرده و با یک مصرع از مولوی جواب داده(!) (خموش باش، خموش باش)
دیالوگ دوئل این دو زن رو فقط یادآوری میکنم تا عمق فاجعه مشخص بشه(!) فراهانی: بچه‌ات چطور است؟ افشار: دستبوس شماست(!) نتیجه 2 ساعت دعوا و تهدید و شلوغ بازی این دیالوگ است(!!)
افشار به سینما پناه برده و خونین افتاده وسط سینما و پولاد کیمیایی و فروتن با اینکه که این صحنه رو دیدن دارن بیلیارد بازی میکنن و در مورد مرگ سینما و تبدیل شدن اون به پارکینگ موتور صحبت میکنند و تازه اینا معتقد اند جوانمرد هستن(!)