در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | امیرمهدی غرشی
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 16:15:11
 

نویسنده، کارگردان

«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
هفت مورد لازم پیش از برخورد جسم سخت به سر

این متن شدیدا در ایران ضرورت اجرایی داشته و دارد و تکرارهای مجدد این نمایش، موهبتی است تا هر چه بیشتر دیده شود. یک.

اثر سجاد داغستانی، یک کار پست مدرن تمام عیار است. آدم را یاد نقاشی‌های جکسون پولاک می‌اندازد. یک کل مختل که هر تکه‌اش سودایی است و مخاطب را با خودش تا انتهای یک رویا می‌برد. دو.

جشنواره بازی‌های خوب است این اثر. من روز فرد را دیدم. هر بازیگری را که می‌دیدم منتظر بودم تا گافی از او بگیرم و بگویم آن یکی بهتر است، اما نبود که نبود. بازی‌ها یکپارچه و صحیح است. نکته‌های کارگردانی را می‌توانی در حین بازی بازیگران دید و لذت برد. سه.

میزانسن‌های درست، اکت‌ها و بدن‌های ... دیدن ادامه ›› درست و مهم‌تر از همه چیز، تلاش نمایش برای یکسان‌سازی نقش‌‌ها با مخاطب، آدم را مجذوب می‌کند. شما هیچ‌وقت به عنوان مخاطب زندگی کارکتر را از خود دور نمی‌بینید و شدیدا همذات پنداری می‌کنید. تا می‌خواهد یک عنصر ناآشنا وارد کار شود، نمایش به ما یادآور می‌شود که این موضوع ناآشنا از کجا نشات می‌گیرد. ترکیب مایکل جکسون با سالاد شیرازی، با صف نانوایی‌ها، با شعر آی قشنگ‌تر از پریا، این که طوری چنین ترکیب ناموزونی را هنرمندانه اجرا کنی که به لوده بازی نزد، کاری است کارستان. چهار.


اپیزود اول، روایت متفاوتی از یک دختر که جوانی‌اش حرام می‌شود، اپیزود دوم، قصه‌ی ظاهرا خنده‌دار، اما تلخ زندگی یک پسر که حرام می‌شود و اپیزود سوم، روایتی مردمی که در میانه‌ی تاریخ ایران، عمرشان حرام می‌شود. تک تک این تک‌گویی‌ها با ریتم درست، تسلط بر زبان کارکتر و موقعیت آن نگارش شده. رهایی عجیب و غریب در متن و اشاره به جزئیات بی‌نظیر، کاری می‌کند تا مخاطب تا پایان به اثر اعتماد کند و لحظه‌ای خسته نشود. پنج.

شاید تنها نکته‌ای که بتوانیم به عنوان انتقاد در نظر بگیریم، عدم تصویرسازی نمایشی در اثر است. نمایش متکی به متن است و آنقدر در این زمینه خوب جلو می‌رود که لزومی به ارائه تصاویر نمایشی نمی‌بیند. مخاطب همه چیز در ذهنش شکل می‌گیرد و با این ذهنیت از سالن بیرون می‌رود. شاید تابلوی مصدق، المانی کافی باشد برای ساختن هزاران تصویر نمایشی در ذهن، اما کارگردان بیش از این پیش نمی‌رود و روی صحنه، جملاتش را در قالب تصویر به ما ارائه نمی‌دهد. شش.

در مجموع، «پس از برخورد جسم سخت به سر» نمایشی است که دیدنش باعث می‌شود با خودت بگویی چقدر خوب که این نمایش را از دست ندادم. متن خوب، بازی‌های خوب، کارگردانی اندازه و تجربه تخیل لحظه‌های کمدی و تراژدی، به صورت همزمان در یک اثر، حال آدم را جا می‌آورد. طوری که حتی در این اوضاع بلبشوی کرونا با خودت می‌گویی: «چقدر خوب که می‌شود هنوز تئاتر دید». هفت.
سجاد داغستانی این را خواند
علی جباری، سارا کاظمی و کاملیا عبدالصمد این را دوست دارند
امیر مهدی عزیز ?
۰۹ تیر ۱۴۰۰
تصمیم داشتم این اجرا رو ببینم.بعد از خوندن نقد جانانه‌ی شما، بی‌درنگ بلیت گرفتم.ممنونم که دیدگاه‌تون رو به اشتراک گذاشتین.
۰۹ تیر ۱۴۰۰
سجاد داغستانی
امیر مهدی عزیز ?
?
۰۹ تیر ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
"حاد، کنش‌مند و تاثیرگذار است"

سودابه، کامبیز و رسول بیشتر از چند دهه سابقه مرگ و زندگی در این کشور را دارند، اما درد موروثی‌شان آنقدر عمیق است که هر چقدر در شکل‌ و شمایل مختلف بازنمایی شوند، همچنان ضروری و شنیدی‌اند.
روایت مثلث‌وار این سه شخصیت، گیرا و درست نوشته شده است. کامبیز که در ابتدا عنصر تیپیکال یک بچه‌پایین به نظر می‌آید، در ادامه با تصمیمی که می‌گیرد تبدیل به شخصیت می‌شود و چنین آشنایی‌زدایی خلاقانه‌ای یکی از عناصر مثبت این نمایشنامه محسوب می‌شود. سودابه، زنی قربانی‌شده شرایط و تسلیم تقدیر بوده و رسول، مردی است که تلاش می‌کند با عادی‌سازی اوضاع شرایط را قابل تحمل کند. اما مگر اوضاع حاد را می‌شود تحمل کرد؟ مگر اوضاع تاریخی و جغرافیایی ما در ایران با انکار کردن عادی می‌شود؟ مگر جامعه شکل می‌گیرد که اوضاعی کانالیزه و مرتفع شود؟ چنین است که "حاد" با فضاسازی‌هایی شبیه به آثار استادمحمد و نعلبندیان، همچنان ضرورت اجرایی دارد و می‌تواند مخاطب را درگیر کند.
نکته بعدی بازی‌های این اثر است، سودابه گیرا و دقیق است. کامبیز پر جزئیات و متفاوت است و رسول پارادوکس درستی از درون و بیرون شخصیت خود به ما ارائه می‌دهد. می‌توان در مجموع مثلث درستی از خشم، هوس و ناامیدی را در بازی‌ها مشاهده کرد، هر چند به واسطه پیچیدگی شخصیت‌ها می‌شد انتظار بیشتری هم ... دیدن ادامه ›› داشت.
از نظر کارگردانی، حاد، مستعد و رو به جلو است. کارگردان متن را با شیطنت‌هایش دستکاری نمی‌کند و تمام تلاشش تصویر کردن درست کلمات است. بخش‌های میانی بازی کامبیز، اکت تکراری درگیری در ابتدا و انتهای کار و مونولوگ پایانی سودابه، مخاطب را به تصویرسازی وامی‌دارد و کاری می‌کند از تئاتر لذت ببرد. این تصویرسازی از کنترل و دقت به جای کارگردان نشات می‌گیرد و می‌توانیم به آن نمره قبولی بدهیم.
درباره‌ی صحنه باید گفت حذف کردن آکسسوار و استفاده از نور، ارتباطی با مینیمالیسم ندارد. وضعیت حاد است و شخصیت‌ها مامنی ندارند. حتی صندلی هم ندارند تا بنشینند و یک نفس راحت بکشند. صحنه باید خالی باشد تا مخاطب از ابتدا یادش بیفتد که قرار نیست با شکوه الیور تویست مواجه شود. باید ببیند و بشنود و چه بسا به مذاقش خوش نیاید. بنابراین حذف صحنه نه تنها به جا، که به زعم من کنش‌مند است و بی‌ارتباط به اوضاع سرطان‌زده تئاتر مستقل امروز نیست.
در مجموع می‌توان گفت، حاد با وجود تمام نقصان‌ها، تئاتری است که از دل دردهای گریزناپذیر ساکنین شهری می‌آید که سال‌ها است به مرگ خود و دیگران‌شان عادت کرده‌اند. این نمایش ارزش‌ آمیزش با چشم‌ها را دارد.
۴ اسفند ٩٩
امیرمهدی غرشی
جعفر میراحمدی، ajalireza و آذر این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
 

زمینه‌های فعالیت

سینما
تئاتر
شعر و ادبیات