این اجرا رو دیدم و در اولین لحظه ورودم از طراحی لباس ها شگفت زده شدم ، که چقدر خوش نشست به دلم ، نمایشنامهای که ترکیبی از جهان های کلاسیک و روایاتی متقابلا نئو پست مدرن داشت ، که الحق که متونی از تاریخ رو شما در هرجایی قرار بدی باز هم تکرار میشود و نشان داد برای روایت تاریخ نیازی به محدود کردن آن ها به شمشیر و سپر نداری .
این داستان برگی از زندگی چند ساله تعدادی آدم بود که میتواند گذشته ، حال یا آینده ما باشد و تنها چیزی که باقی میمانیم درس عبرتی برای آیندگانیم ما جز برگی از تاریخ نیستیم.
ایرادات کوچکی طی اجرا رخ داد که این موضوع چیزی از کیفیت کلی کار کم نمیکند ، شب اول اجرا بود و برنامه هم زندس و باید درک به حال هنرمندان وجود داشته باشد .
خدا قوت به تیم انتقام .... عذر میخوام ، (طلوع خونین) .
این اجرا ....
وای من ، مبهوت بودم ، اول از همه نور پردازی و کارگردانی آقای کوزه گر که کاری باهام کرد که نمیتونستم چشم بردارم از نقطه نمایش ، تمامی سالن پر از نور های زیبا ، پر از موزیک هایی که فرکانسشون روی عواطف تاثیر میذاشت ، و اون وال ۵۲ هرتزی که اسکرین پشت میشد دید گاهی وقتا که از جزئی نگر بودن این کارگردانه
بازیها :
اول از همه یسنای عزیز که انقدر کامل بود ، بازی بدن و بیانش و حسش به حدی کامل بود که حس کردم این پسر واقعا دل شکستن بلده :)))
و سارا که از صداش و نگاهش میشد فهمید عاشقی کردن بلده
بی نهایت لذت بردم و این رو بگم که ۱۵ دقیقه اول چشمم حلقه نشسته بود :) دمتون گرم رفقا
این اجرا با تمام سادگیش ، با تمام کوتاه بودنش ، با تمامِ نشدنش ، تا ابد بهترین توی قلبم میمونه
من به عنوان یک مخاطب تئاتر انتظار دارم چنین اثر هایی اجرا بره ، اجرایی که تمام مدت اجازه نده پلک بزنی ، اجازه نده خم و راست بشی روی صندلی ، این همون اجرایی بود که من بخاطرش حاضر شدم روی سکو بشینم و اجرارو ببینم .
واقعا تبریک میگم به آقای اسماعیل کاشی بخاطر این اثر جاودانش که تا سال ها قراره ازش یاد کنم .
نمایش به شعور مخاطب احترام گذاشته بود ، از تن دادن به حواشی نمایشنامه جلوگیری کرده بود و محتوای اصلی رو بهش پرداخته بود با یک ریتم زیبا روند رو پیش گرفت ، حجم صدای بازیگران درجه یک بود و واضح میشد شنید حتی برای منی که ردیف ۷ نشسته بودم .