این خود من هستم که هرگز خودمو ملاقات نکردم. همون خودمی که چهرهاش پسِ پشتِ ذهنِ خودم ماسیده و باقی مونده...
لطفا برای اینکه بفهمید من چه جوری مردهام، تیکه تیکهام نکنید...
تنها چیز موندگار نابودیه. ما همهمون ناپدید میشیم. دارم دست و پا میزنم برای به جا گذاشتن نشونهای موندگارتر از خودم...
من افسردهام و افسردگی هم یه جور خشمه...
خدا کنه این مرگ بالاخره یه پایان درست و حسابی داشته باشه...
درمانهای شیمیایی برای دلتنگیهای ذاتی...
متن : فارغ از زیادهگویی، پر واضح و شفاف، قابل درک و فهم حتی برای مخاطب غیرتئاتری (نقد خانم ثانی که در این خصوص در روزنامه سازندگی آمده را نمیپسندم)
کارگردانی : جسورانه، هوشمندانه، همراه با شیوهی اجرایی متفاوت که هنرمندانه ریتم و روند کار را کنترل کرده بود
بازی بازیگران : قوی، باورپذیر و البته روان، به همراه طراحی فرم و حرکات مناسب (که برای شخص من، بازی خانمها ندا مقصودی و ماه منیر صادقیان چشمگیرتر بود و این عزیزان به خوبی توانسته بودند بار زنانه نمایش را به دوش کشیده و منتقل کنند)
موسیقی و صدا : عالی، فوق العاده و مسحورکننده به گونهای که به شدت به فضاسازی کار کمک کرده بود
گریم : خوب، مناسب و بجا (بجز در یک مورد)
طراحی نور : خوب و مناسب (گرچه که میتوانست قویتر باشد)
طراحی لباس : خوب، مناسب و بجا (بجز در یک مورد)
در مجموع اثری قابل ستایش و قابل دفاع بود که به کارگردان محترم و تمامی عوامل این کار (نویسنده، تهیهکننده، بازیگران و عوامل پشت صحنه) تبریک و خداقوت عرض میکنم.