ستوان آینیشمور . . .
در مورد این اثر به دو نکته بسنده می کنم و عرضم تمام:
1. نکته ای حاشیه ای که گفتنش از متن ماجرا بسیار بسیار مهم تره: پدر محترم! آقای عزیز! دوست گرامی! قبل از رفتن به هر نمایشی لطفا اطلاعات مربوط به اون رو با دقت مطالعه کن! امروز یک آقای محترمی به همراه دختر کوچولوشون به تماشای این کار اومدند! چقدر ناراحت می شدم وقتی می دیدم دختر طفلک در طول نمایش سرش رو بین دست هاش قایم کرده بود و از دیدن کار می ترسید! اون چیزی که در ما شوق و ذوق ایجاد می کنه ممکنه کابوس شبانه یه دختر بچه بشه. خواهش می کنم کمی به این مسائل
... دیدن ادامه ››
دقت کنیم.
2. حرف زدن در مورد نمایشی که همه چیزش به قاعده و بر حسب اصول صورت گرفته و بدون خودنمایی، یک کار تر و تمیز و با ایده های روشن و درخشان اجرا کردند سخته. معمولا انگیزه شخصی من برای نوشتن در مورد این نمایش ها، یکی ترغیب دوستان به دیدن کار خوبه و دیگری حمایت از گروه های تئاتری. در مورد انگیزه دوم شکر خدا سالن با حداکثر تماشاچی ممکن امشب اجرا رفت که این بسیار جای خوشحالی داره اما انگیزه اول هم چنان پا برجاست و مهم. دیدن این کار رو به تمام علاقه مندان تئاتر مخصوصا مک دونا دوستان به شدت توصیه می کنم. فضای مناسب شوخی های گروتسک متناسب با جهان بینی مک دونا، و خوانش و درک درست از عناصر به کار رفته در بازی ها نشون میده با یک کار سردستی طرف نیستیم بلکه روی تک تک نقش ها و حس ها از مدت ها قبل کار شده و هر کسی دقیقا به همان کاری مشغول است که باید. به خصوص اگر دوستان فیلم خوش ساخت و به یاد ماندنی در بروژ (2008) از همین جناب مک دونا رو دیده باشند حتما خواهند دانست که منظور از شوخی های گروتسک در کنار تصویری به شدت سیاه و ترسناک به چه معناست. مک دونا از معدود نوابغ عصر ماست. در دوره ای که اکثر غول ها مرده اند، در جهان لی لی پوتی امروز ما، مک دونا یک استثناست. خودتون رو از لذت خوانش آثارش محروم نکنید.
خسته نباشید به تیم حرفه ای و پر تلاش «ستوان آینیشمور» و با آرزوی موفقیت هر چه بیشتر در اجرا های آتی.