یادداشتی درباره نمایش دردنوشان / عمار تفتی
منتشر در ستون هفتگی تئاتر روزنامه سازندگی سه شنبه 14 شهریور 1402
"دردنوشان مجلس عشق"
«دردنوشان» نمایشی همراه با موسیقی سنتی ایرانی و تصنیفهایی از اشعار سعدیست که با مونوموگ راوی در ۵ اپیزود به تماشاگر ارائه میشود. نمایشی که میتواند با وجود تلاقی با هنرو ادبیات، ساحت تجربهی نویی را در اختیار مخاطبان قرار دهد.
امروزه اجراهای زیادی را بر مبنای تکگویی اجراگر که گاه به صورت مونولوگ و گاه به صورت اجراهای تک نفره است، بر صحنه تئاتر شاهد هستیم ، اما اینکه کدام اجرا میتواند برای علاقمندان پیگیر تئاتر تجربهای نو و مواجههای متفاوت رقم بزند شاید بهدرت پیش بیایید.
اغلب مونولوگهای این چند سال اخیر، به داستانهایی محدود بوده که ظرفیتهای جدیدی ارائه نکردهاند و تنها به یک روایت قصه محور عاطفی، تنهایی، شکست عشقی و یا خاطراتی از زندگی روزمره پرداخته شده که حرف تازهای نداشته و اغلب تکرار مکررات
... دیدن ادامه ››
بودهاند.
«دردنوشان» هر چند در انتخاب موضوع، به شکل داستانی و در محدوده تجربیات شخصی پرسه میزند اما آنچه او را متمایز از سایر مونولوگهای مشابه میکند، پرداختی علمیتر با تکیه بر مسئله مهم روان فرد و گرهها و آسیبهای روانی است که میتواند ریشه بسیاری از انتخابها و تصمیمات فرد و احساس رضایت او در زندگی باشد.
عمار تفتی در آغاز با طرحی وارد پروسه اجرا میشود که درباره "عشق" است. او برای بررسی این طرح و درک ماهوی آن، به سراغ تجربههای زیستی و عاطفی خود از کودکی تا اکنون میرود و با اجرایی صمیمی و گفتگویی صادقانه، تلاش میکند به نحوی بنیادی و روانشناختی به واکاوی آنچه از سر گذرانده بپردازد. او در این مسیر به جزئیاتی از کودکی و نحوه توجهات و برخورد والدینش و آدمهایی که در زندگیاش تاثیرگذار بودند و هر کدام طعمی و بخشی از عشق را برایش به ارمغان آوردهاند، اشاره میکند. همین واکاوی میتواند درد مشترک بسیاری از افراد را با وضعیت و تجربههای مشابه مطرح کند و تلنگری باشد که آنان نیز با تعمق و تفکر به ریشهی عشقهای نافرجام، روابط شکننده و عدم احساس رضایت در رابطههای که تجربه کردهاند، بپردازند. عواملی غیر مستقیم اما مهم و اثرگذار.
هر اپیزود از سه بخش مونولوگ، دکلمهخوانی از اشعار سعدی و در آخر تصنیف و آواز همان قطعه شعر، با نوازدگی کمانچه که به عنوان ساز عشق شهره است به همراهی دف هنرمندانه تشکیل شده است.
چرایی ترکیب و تلفیق این سه بخش یعنی تئاتر،موسیقی و ادبیات، در اپیزود آخر بیشتر روشن میشود چرا که راوی از تاثیری که ادبیات و اشعار سعدی بر روان او گذاشته به نوعی گشایش روزنههای درونی و گرههای درهم تنیده روانی دست یافته. همان مسدودیتی که در طی زندگی حتی با وجود رابطهی عاطفی و عاشقانه دلخواه، لذت کافی را نبرده است، همچون دُردی که برای نوشیدن آن باید به اعماق رسید. عمار تفتی توجه مخاطبان را به این امر روانشناختی جلب میکند که احساس عدم رضایت از رابطه عاطفی و حتی عشق، میتواند به دلیل روانهای نژندی باشد که از کودکی در ناخودآگاه فرد شکل گرفته و موجب عقدههای متعددی شده است. عقدههایی که برای عبور و گذر از آنها میبایست واکاوی و شناخته شوند تا با آگاهی به تاثیرات آسیبزنندهای که دارند، کنترل و هدایت شوند. بهره از ادبیات غنی پارسی، شعر و اشعار بزرگان ادب و فرهنگ و هنرهای روحبخش، میتواند بخشی از رواندرمانی و تراپی باشد که هر فرد به آن نیازمند است. در کنار اینها مراجعه و مشاوره با رواندرمانگران حرفهای و متخصص نیز پیشنهاد میشود.
عمار تفتی که سابقه زیادی در حضور صحنه و تصویر دارد، به عنوان اجراگر و کارگردان این کنسرت-نمایش، هماهنگی و انسجام اثر را حفظ کرده و کلیت قابل قبولی را ارائه میدهد چنانکه چه در بخش گروه موسیقی، تنظیم اثر، نوازندگان و خواننده و چه در بخش اجرایی و روایتی، کیفیت مناسبی داشته و علاقمندان به موسیقی، ادبیات و نمایش را راضی بدرقه میکند.
نیلوفرثانی