خسته نباشید به آقای امینی به خاطر این اثر ماندگار
سلام
آیا نمایش جمعه شب اجرا نداره؟ یعنی پنجشنبه، شب پایانی اجراست؟
با سپاس از نقد زیبای جناب ابرشیر که من رو به دیدن این نمایش مجاب کرد ، دیروز به تماشای این اثر زیبا رفتم ، باید تأیید کنم که این اثر یکی از اتفاقات نادر حداقل در سالهای اخیر هست همینطور که شما اشاره کردید ، از استیجی شبیه به بوم نقاشی گرفته و طراحی لباسهای زیبا و کلاه های همسو با شخصیت ها نکاتی بود که من در ذهنم داشتم و در زمان اجرای نمایش به وضوح دیده می شد ، واقعیت این بود که برای من عشق سالهای وبا یک درام عاشقانه بود وبا تمام احترامی که برای نویسنده جاودانه مارکز قائل هستم اما جز رمانهای مورد علاقه من نبود ، اما با دیدن این نمایش رد پای سبک وئالیسم جادویی رو میدیدم و به نوعی مارکز رو در گوشه سالن میدیدم و حضورش رو حس می کردم ، کارگردانی هوشمندانه جناب فرزاد امینی برای من زنده کننده و به نوعی شوک آور بود که یک ذهن چقدر میتونه باز باشه و قدرت پردازش در چیدن میزانسن ها و بازیگران در کنار هم داشته باشه ، تبریک ...
نقطه عطف نمایش جدای از کارگردانی بازیگرها ی حرفه ای و استعدادهای عجیب و غریبی بودند که در انتقال حس و اکت و بازی با صدا اونهم با این سرعت تعویض از نقشی به نقش دیگر ( خانمهایی که لباس قرمز و سبز رنگ پوشیده بودند ) حیرت انگیز بود ، بدن کارکتر قرمز ، صورت و اکتهای بازیگر های خانم با لباس آبی و بنفش ، زنهایی که نقش مرد را بازی میکردند و مردی که زن شد ، تبدیل ناگهانی از سگ به یک زن و از مادری رنجور با صدایی شگفت انگیز به یک پدر لات شراب خور ، و همچنین دیالوگهای ماندگار که با صدای جادویی بازیگران همچون ، مرا با یک گل سرخ به یاد آور و داری عقلت رو از دست میدی ... و قاب بندی و تمام حرکات ناگهانی نوید خبرهای امیدوار کننده است در تاتر ایران ، خسته نباشید و سپاس فراوان تقدیم به گروه پرومته