در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال فیلم گرگ بازی
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 11:28:41
بها: ۵,۱۰۰، ۵,۲۰۰ و ۵,۵۰۰ تومان
چند دوست قدیمی یک شب در خانه موروثی یکی‌شان جمع می‌شوند. با ورود مهمانان تازه به جمع ماجراهای عجیبی رخ می‌دهد.

گزارش تصویری تیوال از اکران مردمی فیلم گرگ بازی / عکاس: آرمین احمری

... دیدن همه عکس‌ها ››
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
همیشه به کسانی که از غیر منطقی بودن کامپیوترشون شکایت داشتن گفته‌ام که کامپیوتر بی منطق نیست، کاملاً برعکس بسیار منطقی تر از اونه که ما بتونیم درک کنیم و برای هر رفتارش یک دلیل منطقی وجود داره. حالا این قضیه درمورد این فیلم کاملاً صادقه و در جواب دوستانی که از ضعف و عدم انسجام فیلمنامه انتقاد کردن باید بگم که قوت و انسجام این فیلمنامه به اندازه‌ایست که از درک بنده و شما فراتره و اصولاً نویسنده به اندازه‌ای بدنبال رسالتشه که از ارزش قائل شدن برای فهم مخاطب هم جلوتر رفته و فقط در صدد جلب نظر کسانیست است که فیلم بهشون تقدیم شده.
نویسنده بدون اینکه بخواد انکار کنه «ماهی و گربه» رو الگوی خودش قرار داده و این موضوع رو به وضوح به رخ میکشه مثل استفاده از کلمه «شیرفلکه»، استفاده از بازیگران شناخته شده تر و مسن تر در نقش گرگ، لاس زدن چندش آور دکتر(علی مصفا) با سپیده مشابه بابک و پروانه در ماهی و گربه و در نهایت کاملا به سبک شهرام مکری درحالی که مخاطب رو بدنبال قاتل بروسلی فرستاده خودش داره یه داستان امنیتی سیاسی رو روایت میکنه.
نقشها:
پرستو: فعال فرهنگی هنری و احتمالاْ اجتماعی سیاسی
کاوه: دیوارنگار، این موضوع رو مینا عنوان میکنه و در سکانس خروج از کلانتری میبینیم که یک اسپری رنگ از کولش میوفته و اصولاً به همین دلیله که دستگیر شده.
سپیده: خبرنگار، این موضوع در سکانس ملاقاتش در بیمارستان روانی با مهشید مشخص میشه که احتمالاً مهشید هم بطور قهری گرفتار تیمارستان شده.
مینا: ... دیدن ادامه ›› وبلاگ نویس، در جایی پرستو به این قضیه اشاره میکنه و به همین دلیله که میخواد از کشور خارج بشه.
سعید: قربانی
مهران: عامل نفوذی، از نگاههاش و رفتارش با دکتر و مرتضی مشخصه که میشناستشون و زمانی که پیشگو میشه و از بازی میره بیرون کارتی رو که دیده به دکتر اس‌ام‌اس میکنه درضمن یه آشنا داره بنام ناصر که همه کار از دستش برمیاد.
لیندا: کسی که بواسطه ازدواجش با مهران اونرو وارد جمع کرده.
هما: پرستو
دکتر و مرتضی: گرگ
نکته‌ها:
رسیدن به این نکات به لطف پخش در شبکه خانگی و امکان مکث و عقبو جلوکردن فیلم بدست اومده و اصولاً با یکبار دیدن به هیچ عنوان نمیشد به اونها رسید.
در سکانسی که پرستو با دکتر در سلف بیمارستان مشغول صحبت کردن درباره پروژه هستن یک شخصی با روپوش سفید از کنارشون عبور میکنه و با دکتر احوال پرسی میکنه. اون شخص کسی نیست جز مرتضی.
روی وایت برد کارآگاهها محل قتل ساوه قید شده.
در اطراف خانه صدای یک موتور در حال چرخ زدن به گوش میرسه که احتمالاً مواظب که کسی خارج نشه.


امیر مسعود، سپهر و نگارسادات حسینی این را خواندند
الهام امن و رکسانا این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
انسجام خط داستان فیلم جالب نبود و فیلمنامه دارای نقاط غیرمنطقی زیادی بود. کاراکترای فیلم هم منو یاد جماعت همیشه خمار کافه رو و لوسی انداخت که انقدر مصرفشون بالاس و سبک زندگیشون بیهوده و فیس و افاده ایه که دیگه مغزی توی سرشون نمونده! در کل 2 از 5 میدم فقط به خاطر بازی های نچندان بد.
سلام
من موافق نیستم و بنظرم خیلی از جنبه های به ظاهر گنگ فیلم قابل فهم و جواب دادن هستن ولی فیلم رو باید خیلی با حوصله دید چون اتفاقا خیلی به جزییات دقت شده
و به شخصه خیلی نکاتش برام کشف شد و جالب بود. اگر حال و حوصله صحبت در باره این فیلم رو داشتین این آی دی بنده است : @hamidhamedi
۱۲ فروردین ۱۳۹۹
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
گرگ بازی
جزء آن فیلم هایی است که از شدت بد بودن، خود یک کلاس آموزشی محسوب میشود !

متاسفانه فیلمنامه ای وجود ندارد. تنها یک ایده ی اولیه برای به تصویر کشیدن یک بازی، بدون هیچ قصه، فرم، حرف یا ایدئولوژی قابل دفاع، تهی از طرح، نه آغاز درگیرکننده ای، نه گره افکنی موجه یا باورپذیری و نه حتی پایان قانع کننده ای.
فیلم در واقع بزرگترین ضربه را از فیملنامه ی نداشته اش خورده است! بر اساس هیچ ساخته شده است و طبیعی است که از هیچ، همه به دست نمی آید!

شخصیت پردازی وجود ندارد، بازیگران در هوا چنگ می اندازند تا شاید بتوانند به ریسمان نیمه محکمی متوسل شوند، اما باز هم هیچ چیز نیست، بنابراین هر لحظه غیر قابل باورتر می شوند. هر لحظه از کاراکتر دور و به خودشان نزدیکتر میشوند. هر لحظه دستشان برای ارائه خالی تر میشود.

پلان ها و صحنه های ... دیدن ادامه ›› بی فایده چپانده شده در فیلم، که بودن یا نبودنشان هیچ تفاوتی ندارد! مثلا قرار است تا بک-گراند داستان و آدم ها باشند، فضای رمزآلود قصه را تداعی کنند، یا ایهام و ابهام را تشدید نماید و .... اما همگی به شدت ضعیف و کم توان ظاهر میشوند.

حتی تلاش برای گمراه کردن تماشاگر به واسطه تصاویر سینمایی از دریچه ی دوربین مسعود امینی تیرانی هم بی فایده است. کارگردان کوشیده است بتواند از این طریق، فیلم بی چاره ی بی محتوا را حداقل به گالری تصاویر تبدیل کند اما باز هم هیچ به جا مانده است و هیچ!

فیلم واقعا قابل دفاع نیست. و در کارنامه ی همه ی عوامل آن امتیازی منفی محسوب میشود.

سلام
من موافق نیستم و بنظرم خیلی از جنبه های به ظاهر گنگ فیلم قابل فهم و جواب دادن هستن ولی فیلم رو باید خیلی با حوصله دید چون اتفاقا خیلی به جزییات دقت شده
و به شخصه خیلی نکاتش برام کشف شد و جالب بود

همین قدر که گفته میشه فیلم بد بود؛ وقتی به فیلم دقت میشه معلوم میشه نقدفیلم بد بوده ...
۱۲ فروردین ۱۳۹۹
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید