از سیاره ای که همه چیز آن برنامه نویسی شده، یکی قصد می کند از کره زمین دیدارکند.
از انسانهای مختلف در روی زمین تراپی میکند.
یکی نسل زد وبیرمست. دیگری مدیرعامل وعیاش.یگی آرایشگر و بی خیال. وچند نقش دیگر که حکایت از درهم ریختگی ذهنی و آشفتگی انسانها دارند و هنرمند سردرگمی که راهش را پیدا نکرده و درنهایت مرگ که راز سر به مهر نیستی ونابودی است.
این خلاصه ای است از نمایش بسیار قشنگ سیاره آدمها که در سالن دا با تهیه کنندگی بورژین عبدالرزاقی و نویسندگی واجرا و کارگردانی عالی سرکارخانم کیمیا نوری دیدم.
به نویسنده گفتم کاش حداقل یکی کمی امیدوار در بین ژانرهای شما همبود که از این کره ما این قدر تلخ گزارش ندهند.
بازیگران خوبی داشت و از کارهای زیبایی بود که دیدم.
بعد از بازی هم به همراه عوامل و بخشی از تماشاچیان عکس یادگاری گرفتیم.
تاتر دوباره جان تازه ای گرفته است
اول از همه تشکر ویژه از سرکار خانم نوری بابت این نمایش متفاوت
چند نکته که نظر منو به عنوان یه تماشاچیجلب کرد
نور پردازی خاص
انتخاب موسیقیهای خوب در جای مناسب خصوصا اولین صحنهای که وارد زمین میخواد بشه و شانذهلیزه پخش شد
بعد بازیهای خوب بخصوص اون دختری که با مامانش دعوا داشت
و در آخر رقص سماعطوری خود خانم نوری روی میز🙏
من از نمایش بدم نیومد اما میشه گفت لذت هم نبردم
بیس کلی نمایش که شامل موضوع، دکور، نحوه پردازش شخصیت ها و .. خوب بود اما از آب در نیومده بود خیلی
من فکر میکنم شاید اگر همین متن رو کس دیگری کارگردانی و اجرا میکرد البته با تغییرات جزئی بهتر در میومد.
بازی مرد تکثیرشونده و دختر و مدیرعامل رو دوست داشتم، با کمال احترام از بازی خانم کارگردان خیلی خوشم نیومد ، زمان اجرا هم به نوبه خودش زجرآور و کشدار بود
اینجا زده یک ساعت و 15 دقیقه اما اجرا با 5 دقیقه تاخیر در ساعت 20:50 شروع شد و 22:20 به پایان رسید
یک دیالوگ رو خیلی دوست داشتم " یعنی میگی برای اینکه حالم بهتر بشه باید اولین خاطراتمو دوباره تجربه کنم یا خاطراتمو برای اولین بار تجربه کنم؟ نمیشه چون نه اولینی هست نه اخرین ، ما فقط فکر میکنیم اولین و اخرین هست در حالی که همه چیز به همدیگه در حال تبدیل شدنه .. "
پ.ن: هربار میگم من دیگه ** بخورم تماشاخانه دا صندلی غیر از ردیف 1 بگیرم و هربار باز میخورم و از پادرد و کمردرد میمیرم :))