در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش آن دیگری
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 11:56:03
آبان‌ماه و آذر ۱۳۹۸
۱۹:۰۰
پیرزنی در بک بیمارستان ارتش، جوانی خود را احضار می‌کند و با نیروی جوانی خود و پزشک جوانی که شبیه شوهرش هست خود را رفته‌رفته جوان می‌کند؛ پزشک جوان آرام‌آرام به شوهر ارتشیِ مرد تبدیل می‌شود و پیرزن که حالا جوان شده می‌خواهد اینبار کاری کند تا شوهرش او را ترک نکند، اما او فقط میتواند سه روز جوانی خود را نگه دارد و...


›› فروش اینترنتی بلیت در دیگر سایت‌های محترم انجام می‌شود

  • درهای سالن ۱۵ دقیقه مانده به زمان اجرا باز می‌شود.
  • برای مشاهده نشانی پارکینگهای نزدیک پردیس تئاتر شهرزاد و بوتیک تئاتر ایران لطفا اینجا را کلیک نمایید.

مکان

خیابان حافظ، خیابان نوفل‌لوشاتو،‌ بعد از سفارت ایتالیا، شماره ۷۶
تلفن:  ۶۶۷۶۱۴۲۳ - ۶۶۷۵۱۰۴۶ - ۰۹۹۱۵۷۰۰۴۸۴ - ۰۹۹۱۵۷۰۰۴۷۴

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
تعریف زیبایی از زیبایی وجود دارد:
زیبایی نحوه ی کنار هم قرار گرفتن اجزاست، بطوری که نه نیازی به اضافه کردن چیزی باشد و نه نیازی به کم کردن ... دیدن ادامه ›› جزئی.
به چشم من این نمایش زیباست.

متوجه شده بودم که کاراکتری به نمایش اضافه شده. با اینکه به خانم زندی نژاد اطمینان داشتم ولی باز نگران بودم. خوشحالم که چشم پوشی کردند.

بار اولی که نمایش رو دیدم، بازی خانم صمدی پاشنه ی آشیل کار بود. بر خلاف صداشون که شگفت زده ام کرد. اینبار اما... بسیار لذت بردم از بازیشون. از عالی چیزی کم نداشت. یک پیرْ زنِ واقعی. چقدر لذت بردم.
و چقدر دقیقند در صدا، حتی حجم صداشون رو موقعی که پشت به صحنه اند با زمانیکه رو به تماشاچیان هستند تغییر دادند.
زمانیکه بازیگر پشت به تماشاچیانه، در واقع صداش از برخورد به دکور به سمت تماشاچی منعکس میشه ولی وقتی بازیگر رو به تماشاچیان باشه، صدا مستقیم به تماشاچی میرسه. برای اینکه صدا در هر دو حالت یکسان به گوش برسه، باید حجم متفاوتی صدا از حنجره خارج بشه.
براوو...

نمی تونم تصور کنم خانم هزاوه چقدر در نقش غرق شدند، همونطور که نمی تونم دقت در انتخابشون برای این نقش رو تصور کنم. انتخاب و بازیشون بی بدیله. صدا، احساسات، میمیک ، حرکت در صحنه، کنترل اتفاقات پیش بینی نشده و بداهه و... عالی... عالی... عالی...

و آقای علی اکبری چقدر مسلط حالات و احساسات رو عیان می کنند. برقراری تعادل بین اکت پیرزن و دختر کار ساده ای نیست. در صحنه هایی که دکتر حضور ندارد، یک شکاف تعمدی بین بازی ها هست که با حضور دکتر خیلی زیبا و به اندازه پر میشه. دست مریزاد

کمتر نمایشی در روزهای پایانی انرژی روزهای اول رو حفظ می کنه. ولی این “آن دیگری” نه تنها انرژی ها رو حفظ کرده که بازی ها به شدت پخته تر و زیباتر شده. ارزش دوباره دیدن رو داشت.

داستان اما چقدر شگرف است. چقدر پر مطالعه و پردانش نوشته شده و زیبا، زیبا، زیبا با جادو در هم امیخته. اونقدر که مشکل بشه به راحتی مرز بین واقعیت و خیال رو مشخص کرد. شگرف...

از نور پردازی و دکور که قبلا هم نوشتم. عالی هستند...

همیشه صدای طبیعی و زنده ی بازیگر رو به پخش شدن از بلندگو ترجیح میدم. با اینکه در اجراهای اول که صدای صحنه از بلندگوها پخش می شد بسیار با کیفیت و ظریف بود ولی حذف شدنش رو خیلی دوست داشتم.

به نظر من مسولیت هر اتفاقی در صحنه با کارگردانه. از نور و صدا و دکور تا یک حرکت کوچک گونه ی بازیگر. خانم زندی نژاد عزیز، همه این اتفاقات رو از چشم شما می بینم. عالی هستید

من چه سبزم امشب
و چه اندازه تنم هشیار است
پوریا صادقی (spouria)
متاسفم که لذت نبردید
به نظرم یکی از بهترین نمایشهایی بود که امسال دیدم
۱۴ آذر ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
گه گاه وسط این همه نمایش ریز و درشت، یک نمایش زنگِ ذهن رو می زنه.
با خودم فکر می کنم:
چقدر همه چیز هماهنگ و هدفمند بود.
تا لبه ی ذهنم رفت ... دیدن ادامه ›› و بیرون نیوفتاد.
تا اوج لذت بردم ولی دل زده ام نکرد.
چیزهایی گفت که در درازای ذهنم بود و یک قدم از اندیشه ام هم جلوتر رفت.

گاه حجم یک کلاغ کنتراست یک تابلو را حفظ می کند.

خانم هزاوه درخشیدید. شیطانکی جانانه و باورپذیر. شیطانکی که در وجود همه وجود دارد.
شیطانکی با ذوق، سرخورگی، شور، شیطنت، فرمانبرداری، دادن حس رضایت به ارباب، سرکشیِ سرخورده و و و... زنده باد

اکت اقای علی اکبری رو خیلی دوست داشتم. تغییر کاراکتر نامحسوس ولی واضح بود.
پاسخ هایی که به اکت خانم ها می داد، لذت بخش بود.
سردرگمی در عین حال میل به ادامه دادن اتفاقات در عین بی تعلقی به بیرون از اتاق، عالی نمایش داده شد.
کاراکتر در شرایطی قرار داشت که برایش نامانوس بود ولی میل داشت ادامه دهد. انگار چیزی از اتفاقات در ذهنش آشنا می آمد. در عین حال هرگز به ذهن من مخاطب نرسید که این دکتر جذاب ۴۵ ساله، تعلق خاطری بیرون از آن اتاق دارد. دوستی، همسری، معشوقی... بازی این ظرافت ها کار بس دشواریست. براوو

فکر نمی کردم خانم صمدی چنین تسلطی بر حنجره داشته باشند. بازی باورپذیری برایم نداشتند ولی آنچه با صدایشان کردند، عالی بود.

دکور دکور دکور...
پالتی از رنگهای زیبا.
کفپوش شطرنجی و جفتْ رنگش.
دیوار و در ها و رنگشون.
تخت، میز و چهارپایه ی زیر تخت بیمارستان با سوراخی برای کنترل عصا...
نورگیر اتاق که گاه به گاه رعد و برقی می زد، بی صدا
تندیس ونوسِ ویلندورف. شاید نمادی از باروری و... دست ساخته ای مربوط به ۲۲ تا ۲۴ هزارسال پیش از میلاد حضرت مسیح.
و تغییر دکور به سادگی و جذابیت.
ویدیویی که به خوبی انچه باید نمایش می داد رو داد.

موسیقی همخوان با فضای نمایش بود. که مثل تندیس ونوس یادآور سریال زیبای پاپ جوان به کارگردانی پاولو سورنتینو بود.

نورپردازی به اندازه.

و داستان که به خوبی تغییر کرده و برای این نمایش زیباتر شده بود.

این مختصری از آنچه دیدم بود و اگر کلام توان بیان داشت، چه نیازی به تیاتر بود...

ممنون از عصر بس دلچسب از تیاتری که برامون ساختید.
عالی بود. سنگین با خوندن نظرات دیگر دوستان بیشتر متوجه داستلن شد مخصوصا اقای پوریا صادقی ممنون از توضیحات دوستان که به ما علاقمندان تئاتر کمک به غهم موضوع میکنند
۲۳ آبان ۱۳۹۸
نیلوفر ثانی (niloofarsani)
به به چه جذاب :)
ممنونم و برای شماهم آرزوی حظ و لذت بیشتر ومتداومی رو در تاتر دارم
۰۱ آذر ۱۳۹۸
پوریا صادقی (spouria)
ممنونم ازتون
خوشحال شدم دوباره گپی زدیم
[ایموجی شبدر چهار برگ و صورت بالبخند تمام قد]
۰۱ آذر ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید