واقعا سطح این تئاتر خیلی متوسط بود کیفیت پخش تصاویر پایین بود و اجراها هم متوسط. مثلا از مجتبی پیرزاده توقع کارای درجه یک میره.
بازی شیوا فلاحی بهتر بود.
ایده هم حتی جدید نبود و از نظر من به کلیشه نزدیک تر بود.
سلام من امشب به دیدن این تئاتر رفته بودم از نظر من کسل کننده بود.
جادوی تصویر و تئاتر بر صحنه کر هال!!!اینجا فرم میبنید به غایت اندیشه و غرق میشوید در واقعیتی مجازی.مرز است بین مجاز و حقیقت و در واقعیت که البته با حقیقت فاصله ها دارد چنان دو جهان بهم نزدیک شده اند که گویی هردوی این دو دنیا واقعی است و راست و یا هر دو جهان دروغی بیش نیستند..فریب زمان و نور که با سرعتی عجیب در هم تنیده میشوند .دردناک است که زمان زندگی شاید به کوتاهی همان شمارش دقایقی باشد که مانیایی که حالا شیدا شده هست برای کیوان اعلان میکند. در آنسوی مرزهای حقیقی و مجازی بعد از مرگی تراژیک تولدی اسطوره ای اتفاق می افتد نه از جنس یونانی و ایرانی که زمینی اما مقدس .دختری با مرگ دختری میروید برای زندگی و دستان دختری اینسو بر فراز صحنه به اهتزاز در میآید که این راه ادامه دارد تا ابد.
نمایشی درخشان از نور و صدا و با بازی های درخشان از سه بازیگر که گویا نقش ها را نفس می کشند برا تارک صحنه و تماشاگر را با کاری که اساسا فرم را تفسیری دوباره میکند همراه میسازد.شیوا فلاحی آذر دخت قصه زندگی میکند و میسازد و نجات میدهد و میجنگد و خشمگین میشود و جشن میگیرد و میرقصد و رقصی چنین میانه میدانم آرزوست .مجتبی پیرزاده را میبنید که میان زمین و زمان معلق است با خودم فکر میکنم بازیگری هست که این تعلیق و را بر روی صحنه تاتر زنده اجرا کند و این چینن محسورتان کند؟؟؟ .سحر و جادو تماشاگر بر روی صحنه کار بزرگان این عرصه هست که او یقینا بزرگ و است و بزرگی خواهد کرد.نیلوفر بیرامی چهره اهورایی ، با لحنی فرشته گونه که از جهانی موازی ما را همراه هنر تمام نشدنی خویش میسازد.دست به آسمان بلند میدارد تا حضور یک ستاره درخشان را اعلام کند.برای کارگردان کار که غرق در فرم است و کاری کرده کارستان به احترام کلاه از سربرمیدارم و بیش باد چنین ارزش گذارانی به وقت و شعور مخاطب .لحظه ها و همیشه را ببینید تا آن لحظات جادویی برایتان همیشگی شود.