Rotate Kid
کار و بار حاکم تنبل، کساد است، وجدانش ناراحت است، دچار کم خوابی شده است، سر درد دارد. او مجری عدالت نیز هست. علت همه خستگی های گاه به گاه را در می یابد. اجرای عدالت با درآوردن یک چشم ناقابل!
نمایش روتاتکید، برعکس تماشاگر را رو در روی واقعه قرار میدهد. بستر دنیایی را برای او ترسیم میکند که شاید خودش مجبور به نقش آفرینی در آن باشد، تماشاگر نه ناظر است و نه تصمیم گیرنده. تماشاگر کارکتر بازی نمایش میشود، یا بهتر بگویم بازیچه میشود. مهم نیست در تقسیم نقش ها در این معرکه حاکمانه ( شاید بخواهیم خودمان را فریب دهیم و لفظ جشنواره تئاتر را بکار ببریم ) چه نقشی را بازی میکنیم؛ مرد جوان، پیر زن، آهنگر ، میرشکار و یا نوازنده. هر چه باشد شهروندان عادی هستیم و در یک مناظره تک صدایی شرکت میکنیم و به جبر یک گفتگو که دیالوگ هایمان از پیش تعیین گشته تن میدهیم. ما بازنده ایم و برای حاکم برنده دست میزنیم. مهم این است که آزارمان به احدی نرسد. مهم این است که چاکر باقی بمانیم. مهم این است که نحوه اجرای عدالت سرگرممان کند. بزرگی تاج حاکم جلوی چشمش را در مقابل چشمان ناقابل ما گرفته است. ما به چشم او نمی آئیم ولی در تیررس او هستیم. چشم در برابر چشم او نیستم، چون چشم تو چشم او نیستم!
کور نیستم ولی چشمانمان را باید ببندیم ...
هنرمان بی هنری است ...
گاه چقدر جدی میخندیم ...
گنه کرد در بلخ آهنگری به شوشتر زدند گردن مسگری
خسته نباشید به گروه خلاق
"روتاتکید برعکس" رو دیدم
تجربه خوبی بود
ولی دلایلی هستن که نمیتونم بنویسم دوست داشتم
یه حرفایی در موردش دارم که میذارم برای بعد از تموم شدن اجرای عمومی
تا داستان لو نره.
manimoon..
با عرض خسته نباشید به تمام گروه تولید و بازیگران و تمام بچه هایی که قبول زحمت کردند و تشریف آوردند باید بگویم که دیکتاتور برعکس نشده را دوست نداشتم و اصلا به نظر من خنده دار نبود . نمی دانم شاید من از آن جمله تماشاگرانی هستم که سخت می خندم و به هر چیزی نمی خندم . بودن با شما عزیزان بسیار لذت بخش بود . با سپاس از سیاوش عزیز و مصطفی بیگ محمدی و به امید نمایشهای هرچه بهتر و پسندیده تر . باز هم از دیدار همگیتان خرسندم .