در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
مخاطبان گرامی، پیرو اعلام عزای عمومی، به آگاهی می‌رسد اجرای همه نمایشها و برنامه‌های هنری به مدت یک هفته از دوشنبه ۳۱ اردیبهشت تا پایان یکشنبه ۶ خرداد لغو شد.
با توجه به حجم بالای کاری، رسیدگی به ایمیل‌ها ممکن است تا چند روز به طول بیانجامد، لطفا از ارسال مجدد درخواست خودداری نمایید.
تیوال ابرشیر | درباره نمایش P2
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 07:31:29
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
خوانش معاصر اسطوره؟
نمایش ...p2 با تخیل تازه ای از داستان اسطوره ای ضحاک شاهنامه فردوسی نوشته شده است.این نمایش البته شیوه اجرایی مدرن و فرمالیستی دارد و خود گروه، اجرایشان را اکسپرسیونیستی می دانند. اما متن(نمایشنامه) ...P2 ضمن اینکه در نوعی بی زمانی و بی مکانی به سر می برد ،به نظر خوانش معاصر و مدرنی از این متن اسطوره ای ارایه نمی دهد .
کل متن به نوعی در جستجوی پاسخی به این پرسش مهم است که چرا زمامداری ضحاک با وجود همه ظلم و سیاهی اش ،هزار سال طول کشیده است؟ پاسخ به نوعی دربی عملی و غیرانقلابی بودن و حقارت مردمان خلاصه می شود. به طوریکه صدای اعتراض شخص ضحاک هم بلند می شود که چرا مردم اینقدر حقیر هستند و فقط در خلوتشان از ظلم انتقاد می کنند؟! ضحاک... P2 گویی منتظر سقوطش توسط مردم فریبکار و ترسویش است!!
متن واجد پیامی رمانتیزه شده انقلابی و در عین حال نوعی پوپولیسم است و علی رغم درست بودن،همه جانبه و عمیق نیست.البته گفتمان انقلابی و رادیکال ارزشمند و اتفاقا برای بسیاری از مخاطبان امروز،دست کم درسطح نظری، می تواند رویکرد جذاب و داغی قلمداد شود. اما فراموش نکنیم در طول تاریخ همیشه کسانی بوده اند که به هر بهانه ای (قدرت طلبانه و یا عدالتخواهانه) ساکت و بی عمل ننشسته اند و ارکان قدرتی را فرو ریخته اند،اما آیا در همان حیطه عمل شان ظلم را پایان داده اند؟ تجربه های بسیار تاریخی( و نه اسطوره ای) در جای جای این کره خاکی نشان داده است که معمولا زورگویی از شکلی به شکل دیگری نقل مکان کرده است!اما از بین نرفته... توجه به نقد "دال" قدرت و نه مدلول (افراد - ظالم و مظلوم) مهم است.
اگرچه مسولیت فرد مظلوم در بقای ظلم ظالم بسیار حایز ... دیدن ادامه ›› اهمیت است اما در عین حال باید به این پرسش هم فکر کرد که آیا حکومت ها آینه مردمانشان نیستند؟ تداوم هزارساله حکومت ضحاک به صورت نمادین ، تداوم تبادل حکومت ضحاک ها است.هر فردی به نوبه خود می تواند به محض نشستن بر کرسی قدرت(دال قدرت) خود به ضحاک دیگری بدل شود!! هر یک ازما شهروندان عاشق و تشنه دموکراسی (در گفتار)، در زندگی شخصی و تصمیمات و قضاوت های روزمره مان چه اندازه دموکراتیک عمل می کنیم؟ تجاوز به حقوق دیگران در رانندگی،مصرف بی رویه آب و برق و...ایجاد آلودگی های صوتی و زیست محیطی در این شهر تنها کوچکترین نمونه های ظلم ضحاکی معاصر است ! سکوت ، سانسور و انکار در برابر تضییع حقوق زنان توسط اکثریت جمعیت مردان (احتمالا دموکراسی خواه)چه نسبتی با دموکراسی خواهی آنان خواهد داشت؟آیا حتما باید ضحاکی نباشد که هر کدام از ما در زندگی شخصی دموکرات باشیم؟
(( آیا متن ...p2 خود بسنده است؟))
آیا این نمایشنامه، مستقل از پیش آگاهی نسبت به شخصیت ها و متن ضحاک فردوسی به عنوان متنی جداگانه قایم به ذات می باشد؟ اگراحتمالا چنانچه تعداد هر چند کمی از تماشاگران در جریان داستان ضحاک و شخصیت های دیگرش نباشند ، به غیر از لذت بصری احتمالی که از اجرای مدرن و نو آورانه آقای میرمنتظمی کسب می کنند، آیا قادر به کشف و درک روابط و شکل گیری یک درام از متن آقای جمالی هم خواهند شد؟ با توجه به اینکه متن چندان خودکفا به نظر نمی رسد شاید چنین اتفاقی برای تماشاگر نیفتد! متن بسیار تغییر کرده است و مدعی است اسطوره را تا جهان معاصر کشانده است.اما در شخصیت پردازی خوانش معاصری دیده نمی شود و قاعدتا فاقد وجه رهایی بخشی است که معمولا از گفتمانی مدرن انتظار می رود!!
+ + گرمایل و ارمایل : دو جوان گرانمایه پارسا که برای رهانیدن جان نیمی از جوانانی که مغزشان خوراک ماران ضحاک می شود به آشپزخانه دربارش راه می یابند.. در نمایش ...p2 آنها به زن و مردی، دلداده به هم بدل شده اند با همان روابط ضدزن کلیشه ای. زن ساده دل و نادان و عاشق است که از گرمایل عالم، کتاب می گیرد و می آموزد و سر آخربا بی وفایی گرمایل بعد از اینکه مشخص می شود اساسا نجاتی برای هیچ جوانی اتفاق نیفتاده ، کشته می شود. این باز تولیدی کم رمقی است از نگاه زن ستیز مستتر در شاهنامه و نه نگاهی معاصر و فرارونده !
++ ارنواز و شهرنواز : خوانش نویسنده... p2 از دختران(در منابعی همسران) جمشید شاه اسطوره ای ایران هم قرایتی جدید و فراتر از متن نیست! این دو خواهر بعد از کشته شدن جمشید شاه ،هزار سال در نقش همسر(خدمه جنسی )ضحاک در می آیند و بعد از پیروزی فریدون بر ضحاک به درگاه او می شوند و این بار چون فریدون اهورایی است این زنان تطهیر شده !!و از وی صاحب فرزندانی می شوند. ارنوار، ایرج و شهرنواز ، سلم و تور را میزاید.در این نمایش نقش این خواهران ، از نقش دو رقیب (یکی خوش بو و مکار و دیگری بد بو و پرحرف)برای بستر ضحاک فراتر نمی رود و همه ساز و کارهای متن برای نشان دادن تفاوت عمل شهرنواز برای انتقام پدر و ارتباط عشقی اش با دکتر ابتر و بی معنا باقی می ماند.فکر نمی کنم تعویض نقش های مثبت به منفی و تلاش برای ترسیم تصویری تقریبا ترحم آمیز از ضحاک لزوما ربطی به معاصر سازی آن داشته باشد.
*****
طراحی صحنه نمایش متشکل از اجزا فلزی متحرک در ابعاد متنوع و پرسر و صدایی است. بسیار متناسب با متن و کارکردی است اما گاهی حرکتشان باعث می شود بعضی از دیالوگهای بازیگران شنیده نشود...فضا قرار است پارکینگ منهای2 زیر زمین را نشان دهد و در سطح بالایی تخت شاهی ضحاک نظاره گر است .پله های متحرک دوطرف جایگاه ضحاک علاوه بر تمامی کارکردهای حرکتی اش تصویر دو مار شانه ها را هم به ذهن متبادر می کند. در متن اشاره می شود به طبقات بیشمار دیگری در این ساختمان که جایگاه سلسله مراتبی تخت شاهی را در جای فعلی طراحی آن زیر سوال میبرد.
طراحی لباس با فرم لباس های کار یکسره متحد الشکل زرد رنگ ایده کار هماهنگ گروهی برای یک ارگانیسم را به خوبی منتقل میکند. رنگ زرد بر ترس و فریبکاری دلالت دارد و منتقل کننده ایده نمایش بر منش این افراد هم هست.
**
در آخر از گروه تشکر بسیاری دارم بابت یاد آوری لزوم خوانش های متفاوت از اسطوره ها و داستانهای بی نظیر و کهن اما بسیار تفسیرپذیر و ضروری برای امروز
آیا حکومت ها آینه مردمانشان نیستند؟

پرسش بسیار خوبی بود ابرشیر عزیزم .
۱۹ شهریور ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید