«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
بر پهنه دریا ،نمایشی با داستان سه مرد چاق ولاغر و متوسط که دوتا را زن بازی میکنند که در کشتی شکسته یی وسط دریا گیر افتاده اند و برای اینکه نمیرند قرعه برای طعمه خوردن خودشان در پیش می گیرند و کاراکترها با گریم خاص شان مثل دلقک هایک لودگی ریزی دارند و بازیگر نقش لاغر و کارگردان این اثر با بضاعت اندک همچنین کار و متن سنگین از مروژک را انتخاب نموده واجرا کرده که کار سختی را تجربه کرده است که توانست که این کشتی شکسته را غرق نکند ،یکی از کارهای برجسته نمایشنامه ی مروژک، تلخی زیادی دارد که با شوخی های لوده ای مطرح گردیده و طنز سیاه با موقعیت درست و معروف وی را پدید می آورد. از لحظات عکس گرفتن شخصیت های کشتی شکستگان گرفته تا زمان شستن پا و … همه لحظاتی دردناک هستند که با شعبده بازی انجام گرفته توسط نویسنده شکل گرفته است و می توانست پرداخت و ساختار بسیار بهتری را کارگردان،برای خنداندن در فضای سالن پر کند،البته به شیوه درست یک تئاتر گروتسک.
بازی نور در لحظاتی که شخصیت های کشتی شکسته ی بزرگ آماده خوردن می شوند و در خیالش با رقص تانگو طعمه ی خوشمزه را لذیذتر می کند نیز جالب بود. شاید رقص تانگو می توانست با هماهنگی بیشتری باز اجرا شود.
مروژک لایه های زیرین ابعاد انسانی روابط ها بعد جنگ را توصیف می کند و ابزورد او نزدیک بکت و برشت حرکت میکند و دیوار چهارمی که از کشتی شکسته به سمت تماشاگر شناور می شود ودیوار چهارم هم توسط شخصیت شکسته می گردد،امیدوارم به گروه های تئاتر توجه بیشتری گردد وحمایت بیشتری ومخصوصا گروه های تجربی ومستقل.حال اگر وقت خواندن کتاب ندارید ،تئاتر ببینید .
نمایشی که بعد یک قرن به اجرا برده شد ،به امید کارهایی که کم اجرا شده اند به صحنه بیایند.
درود، به دعوت دوستان خوب بازیگرم به دیدن نمایش آمدم ونمایش ۱۴۱۷ سه اپیزودی بود که چند قصه وچند کاراکتر را در دل متن داشت که در فضاسازی دو بازیگر نقش چند شخصیت را ایفا کردند و بازی ها خوب و روان بود و فضا سازی با ویدئو پروجکشن بصورت فرم که به محتوا کمک شایانی کرد و تصاویر با ضعف اندک به فضای صحنه پوشش میدادند و سعی کارگردان به سمت رئال و گاها مینی مال می رفت ،بحث ارتباط زمان جنگ و پس از جنگ و هویت فردی انسانها و زندگی شخصیت هایی که بعد پنجاه سال بعد جنگ هنوز به مفهوم عمیق فجایای آن پی نبرده اند،در کل توانست بخشی از مفهوم را برساند و شکاف نسل ها بر پی بردن مفاهیم عمیق جنگ را مورد بررسی قرار دهد ،البته حمایت می خواهد و اجراهای بهتر برای این نوع از نمایش های ضد جنگ که به اصطلاح جنگ و تئاتردفاع مقدس نامیده می شود ولی مفهوم لایه های آن فاجعه جنگ است و به قول زنده یاد رسول ملاقلی پور نسل سوخته،به امید اجراهای بهتر برای گروه .
درود بر شما عزیزان خسته نباشید،
این نمایشنامه که یک مونولگ فلسفی است در مورد زندگی مردیست که در آخرین روز زندگی اش به واکاوی و واگویی آنچه در دوران حیاتش تجربه کرده است،می پردازد.این مرد که گرفتار بیماری روانی شده و برای حل مسائلش ،سردرگم است خودش را به شکل سگ می بیند.او گوشت پر منگنات زده ای را برای اعتراض خورده و در حال مرور زندگی اش است.
کاری یکدست با فضا سازی خوب و مینی مال و بازی های تو در تو جدولی به صورت متناوب و شطرنجی که انگار شخصیت ها مهر ه هایی از آن تلقی می شوند.
تلاش یک گروه و بازیگران نابینا وکم بینا رقم خورد و با نمایشنامه ای نوشته جناب چرمشیر تک پرسوناژ که کارگردان قلاده ای برای یک سگ مرده کاراکتر ها را زیاد کرد و با گروهی بازیگر نابینا وکم بینا به اجرا رفت که صداقت کار این عزیزان و ساده بازی کردن این بازیگران برای این اثر باعث اتفاق تازه یی بود که رقم خورد .
کتاب کله پوک ها یک فابل کمیک است که در دهکده ای در اوکراین قرن نوزدهم می گذرد. نفرینی دویست ساله دامن گیر این دهکده شده که تمام افراد آن، کله پوک شده اند. معلمی به دهکده می آید. او تنها بیست وچهار ساعت فرصت دارد که یا این نفرین را باطل کند یا فرار کند، وگرنه خودش هم مثل اهالی دهکده کله پوک می شود...
گفته شده سایمون این نمایشنامه را در توافق با همسر سابقش در جریان جدایی شان نوشت تا عواید اجرای این اثر به همسر سابقش برسد. ازاین رو تصمیم گرفت نمایشنامه ای بنویسد که هرگز اجرایش در برادوی به پایان نرسد.
این نمایش نه تنها در آمریکا بلکه در بیشتر کشورها همچنین ایران مخاطب های زیادی را به خود جذب وجلب کرد...