در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال ایمان عبدلی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 14:09:07
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
قبل‌التحریر: در واقع با بدبینی به دیدن این نمایش رفتم، حس کردم شاید یه ترفند تبلیغاتی پشت کار باشه که می‌خواد همزمان با پایان "مگه تموم ... دیدن ادامه ›› عمر چند تا بهاره" از محبوبیت "مجید یوسفی" بهره ببره و یه کار بفروش رو عرضه کنه، فارغ از کیفیتش! حالا اما پس از تماشای این نمایش این‌طور فکر می‌کنم که حتی اگر همین فکر پشت کار بوده، نوش جونشون!

۱. چند سالی هست که وقتی صحبت از طنز در تئاتر میشه، تن و بدنمون می‌لرزه، یا یه سری اشارات جنسی(لزوما بد نیست) یا یه سری اشارات کم‌خطر سیاسیِ تاریخ مصرف‌ گذشته(مثلا بازسازی لحن احمدی‌نژاد) رو به عنوان نمایش طنز یا کمدی به مخاطب عرضه می‌کنن که با خنده‌های اغراق شده برخی مخاطبان، فضای سالن رو جهنم می‌کنه! اما در "محیط زیست" موقعیت طنز ساخته میشه و اتفاقا این موقعیت پر از ارجاع، ظریف و تا حد قابل قبولی بامزه‌اس. مثلا ایده حضور یکی از کاراکترها با لباس تعزیه در نهایت ظرافت اتفاق افتاده و زمینه‌چینی برای خیلی از شوخی‌های مفهومی در همین بستر رو فراهم کرده، به زبان ساده‌تر اتمسفر ساخته شده و کار دراومده.

۲. یک موقعیت ظاهرا پوچ و یک ایده پست مدرن؛ این واژه‌ها قرار نیست هر بار که همراه متنی باشند، مخاطب رو رنج بدن، اتفاقا در "محیط زیست" یک موقعیت "پوچ" به سهل و ممتنع‌ترین شکل ممکن اجرا میشه، شبی برای پدر "تریاک" فراهم نمیشه، او می‌میرد. حالا فرزندان به سردمداری احمد به واکاوی ماجراهای اون شب می‌پردازن، ظاهرا این یک "هیچِ" مطلقه، اما به میانجی همین موقعیت ما آینه‌ای مقابل خودمون میذاریم و دچار و مبتلا به همذات‌پنداری میشیم و البته می‌خندیم!

۳. قرار نیست جلوتر از متن حرکت کنم، اما پایانِ نمایش به شدت امکان خوانش سیاسی رو فراهم می‌کنه، شاید تفسیرش رو باید به اهالی فن سپرد...
لطفاً گزینه افشا رو فعال کنید.
۲۲ دی ۱۴۰۲
خیلی ممنونم
۲۲ دی ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
مهم‌ترین مساله درباره «گاچا» شاید این باشه که عوامل کار هیچ تلاشی برای تعامل با مخاطب ندارن، نه از بروشور خبری هست و نه از هیچ تلاش رسانه‌ای
برای این که مخاطب بخت برگشته اطلاعاتی حتی در حد یه پاراگراف از این نمایش در گوگل پیدا کنه، یعنی شما با جستجوی نام این نمایش به جز همین
صفحه در تیوال به هیچ چیز دیگه‌ای نخواهید رسید.

مگر این که کنجکاو بشید و نیت کنید که قمار کنید سر تماشای این نمایش که البته قمار بازنده‌ای نیست و «گاچا» در حد متوسط و قابل قبولی هست، گر چه که کم‌تجربگی در شکل کارگردانی دیده میشه و میزان تسلط کارگردان روی پرسوناژها کمه، اما ایده جذاب و حتی به نظرم گاها متنی که درست نوشته شده کار رو تا حد یه نمایش قابل تماشا بالا می‌بره، اما کمی عدم انسجام و البته عدم استفاده از ظرفیت موجود در ایده باعث شده که کمی برای این نمایش افسوس بخوریم، در هر صورت میشه با خیال راحت نوشت که «گاچا» مهجور مونده و حداقل به دلیل اون چه که میشه سرگرم کننده دونستش لیاقت فروش خیلی بیشتری رو داره.