به نام خدا
نگاهی به نمایش "شبی بیرون از خانه" نوشته ی "هارولد پینتر" و به کارگردانی رامین معصومیان و
فرید قادر پناه
در شکل قاعده ، نوع نگارش – ماسوای سبک کلی نوشته های هارولد پینتر و ماهیت ابزورد خود - قدرت بسیار عمیق وتخیل بسیار بالایی بابت کارگردانی
... دیدن ادامه ››
نمایشنامه های وی و علم و تخصص ویژه ای را طالب است و بنا به نوع فرا رئالیستی که از آثاروی موجود است همواره کارگردانی آثار پینتر را سخت و در عین حال با چالشهای متفاوت روبه رو کرده است.
درک متن ، ارائه ی میزانسن های ماهوی و ارائه ی شخصیت در اجرا و فضاسازیهای بخشهای زیادی ازمتون پنیتر، اذهان کارگردانها را مخدوش و گاهاً گنگ و بدون جواب گذاشته است و به همین دلیل کمتر کارگردانی در سطح حرفه ای سراغ متون وی می رود. همانطور که هنوز فرد خاصی نتوانسته مثلاً نمایشنامه ی "بازگشت به خانه " پنیتر را با قدرت روی صحنه ببرد ویا انکه میزانس وصحنه پردازی قابل توجهی از آثار وی ارایه کرده باشند و اگر هم این اتفاق افتاده باشد همواره صاحب نظران و منتقدان چالشها ومخالفتها برای نمایشهای به اجرا در آمده به وجود آورده اند. چرا که ماهیت نوشته ها ابزورد بوده و قلم رئال - سورئال پنیتر- دراجراها - و بصری شدن جادوی ابزورد وی همواره مورد بحث بوده است و اساساٌ این نکته را هر دانشجوی تئاتر و دانش آموخته ی این رشته حداقل با تجویز اساتیدشان برای اجرای – نمایشنامه ی مونولوگ - وی درک و لمس کرده که کاری بسیار بیهوده است چرا که ِصرفاً جنبه ی تک گویی آن و تست بازی آن استفاده شده که لطمه بزرگی به درک همین نمایشنامه زده است.
آنچه نمایش "شبی بیرون از خانه" به کارگردانی فرید قادرپناه و رامین معصومیان را حائز اهمیت کرده است همین ترکیب بندی فضای رئالیستی و سورئالیستی آن میباشد و تاکید بر فضای ابزورد آن در کلیت نمایش در حال اجرا از این گروه (ریگولیتو) .
تفکیک فضاها در این نمایش حتی بدون اجرای نور و موسیقی هم قابل درک است. با توجه به شناختی که از این نمایشنامه داشتم توجه ویژه ای در حین اجرا، به این بخش از کارگردانی کردم که : نکند کارگردانی با تکیه بر نور وصدا بخواهد فضا را برای تماشاگر عوض بکند، اما در نگاهی به میزانس ها و نوع بازیها این تفکیک در ماهیت اجرا شده و به عینیت رسیده است وکارگردانی در زمینه ی بازی گرفتن برای تقطیع و ایجاد میزانسهای مناسب موفق بوده، اما به نظرم حساسیت بیشتری به خرج داده و نور وافکت و موسیقی را هم اضافه نموده است و این اندازه حجم سازی واستفاده از ابزار نور شاید لازم نبوده و در نبوده اینها نیز نمایش به پنیتر نزدیک شده است و همگی اینها باعث شده مقداری ریتم نمایش بالا برود، حال انکه خواستگاه اجرایی نمایشهای پنیتر ریتمی آرام می باشد که البته این نمایشنامه کمی مستثنا میباشد.
جدای سبک اجرایی و پرفورمی که کارگردانان نمایش ارائه داده اند و استفاده از کوچکترین اعمال فیزیکی بازیگران، تحرکات بدنی در کل میزانسها و استایل آنها و صد البته بازی خوب کل گروه بازیگران، نمی شود از بازی ویژه و استثنایی بازیگر نقش مادر نمایش عبور کرد. بیان بدنی خوب، بیان کلامی قدرتمند، نگاههای پر تنش زا از نوع دراماتیزه این بازیگر به شدت قوی بوده ومیمیک فوق العاده ی وی و نگاههای عمیق وی درارائه ی یکی از دراماتیکی ترین شخصیتهای نوع ابزوردی در آثار پنیتر، بی نظیرکرده است. بازیگر به قدری روی کاراکتر و محتوای نمایشنامه احاطه دارد که شگفت انگیز است و البته بیان نریت وار وی، نه تنها مونوتون نیست بلکه از ویژگیهای برجسته ی نمایش است. البته اینجا هم نوع پرفورمی که برای وی اتخاذ شده و حضوروی و میزانسنهایش جای تعمق دارد.
مطلب مورد توجه دیگر، طراحی و دراماتوژی برای کارگردانی اثر است. البته در آثار پینتر در ابتدا ظاهراً این بخش ساده و شیوه های متنوع و گوناگونی را جلوی روی کارگردان می گذارد اما در شروع و با جلو رفتن و غوطه ور شدن با متن به شدت دست و بال کارگردان را بسته و عرصه را تنگ تر میکند و در اجرا، تقطیع و گاهاً ترکیب دیزالو مانند فضای رئال - سورئال از نوع ابزورد را بقدری سخت می کند که تماشاگر در نمایش گم شده و سروته آن را نمی یابد و ارائه یک متن ابزورد برای اجرا را بی نهایت سخت می کند و حال در اینجا کارگردان با حفظ این حریم (رئال - سورئال) به اضافه ی حفظ ابزورد گونه نمایش در فضای امروزی و در کشور ما این وضعیت را حتی غیر قابل دسترسی میکند. حال آنکه این نمایش در سالن استاد مشایخی با عمق بسیار کم، در حال اجراست و باز کارگردانان نمایش با هوش بالای خود، متن رااز کف نداده و ماهیت اثر را حفظ کرده اند که جای بسی تشکر است که نمایش در شکل اجرایی قابل قبول ارائه شده است.
اکسپرسیونی که در نمایش حاکم است، تماشاگر را از ابزورد دور نمی کند، اما مقداری ایرانیزه شدن بخش هایی از نمایش – شاید ـــ از پینتر دور می کند اما باز میزانسنها و بازیهای یکدست شده ی بازیگران فضا را التیام داده است چرا که با متنی با این درجه از سکوت(!!!) و سخت بودن نمایشنامه از ویژگی های دیگر نمایش، میزانسنهای غیر رئالیستی (نمی توان گفت سورئالیستی) استفاده از حرکات بدن، یا بیان بدنی بازیگران برای اجرای برخی از بخشهای نمایشنامه است که این نیز از جسارتهای کارگردانی و قابلیتهای خلاقانه آن است، البته شاید بعدها در نگاهی دیگر می شود از اکسپرسیونهای بالقوه موجود استفاده های بیشتر کرد، مثلا سایه ها...
بالا بودن نظم گروهی و تمرکز در ابعاد کامل اجرا، ائم از بازیگران و عوامل از ویژگیهای دیگر نمایش است و این تمرکز خودآگاهانه به تماشاگر انتقال پیدا کرده و به نوعی تکرارهای داراماتیکی در دیالوگ ها و میزانسنهای اتخاذ شده نه تنها ذهن تماشاگر را آزار نمی دهد بلکه بیشتر به دریافت و درک این ژانر نمایشی سوق می دهد.
در هر حال نمایش "شبی بیرون از خانه" نوشته "هارولد پینتر" و با کارگردانی فرید قادرپناه و رامین معصومیان با تمام اوج و فرود، تواناییها و چشم پوشی ها اثری قابل تعمق در بین آثار به نمایش درآمده از آثار پینتر در ایران است، مخصوصاً که به دور از اضافه گویی ها و ادعاهای روشنفکرنمایانه، اجرایی دلنشین برای بنده و همراهانم بوجود آورد، برای تمامی اعضائ گروه و کارگردانان محترم آرزوی موفقیت و کامروایی دارم و تنها پیشنهادم هم این است:
رو صحنه باشین.... رو صحنه باشین
اسلام فتحی 9/12/93