در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | محمدرضا مولودی
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 02:27:36
 

کارگاه آموزش و تولید نمایش هیرکان

 ۲۰ خرداد ۱۳۵۱
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
مقدمات
• چرا ( رفتار گرایی در بستر ابزورد) ؟
• آیا رفتار گرایی به نوعی رفتن به مکتب ابزورد محسوب میگردد؟
• آیا رفتار گرایی ریشه در فلسفه پیدایش ابزورد دارد؟
• نقش کلمه ی ابزورد در این نوشته و در این تیتر چیست؟
• چگونه متونی زیر مجموعه قابلیت و پتانسیل تولید در این شیوه را دارا هستند؟
آیا میتوان آقار دیگری که صرفا در مکتب ابزوزد موجودیتشان تعریفف میشود را دارای استحقاق برای حضور در این شیوه دانست؟
چرا ( رفتار گرایی در بستر ابزورد) ؟
وقتی در کلاسهای آموزشی میخواهم مبانی و مولفه های تشخیص مکاتب را به هنرجوهای جوانم بگویم از آنجا ... دیدن ادامه ›› که هنوز خرد و کودک و خام هستند و ادراک الفاظی اینگونه برایشان ثقیل است و از طرفی ضرورت این شناخت ( گرچه اندک) در آنها بسیار احساس میشود که بتوانند قابلیت های خود را درست به کار بگیرند تلاشم بر این است که کارکرد های این عناوین را هم برای آنها شرح دهم . به طور مثال وقتی مشخصا به همین مکتب یعنی ابزوردیته میرسم برایشان شرح درام گونه ایی از دلایل متولد شدن این نوع نگرش به دنیا را میگویم . شرایط سیاسی و اجتماعی خاصی موجب ایجان یک نوع نگاه و نگرش میشود . کنش ها به جهان پیرامون و واکنش های چهان پیرامون به آن کنشها که خود کنشهای وارداتی به دنیای انسانی هستند دستخوش دگردیسی و تغییر میشوند . تفکرات ، نگاه ها ، حتی احساسات متاثر از این روند رنسانس گونه هستند . دیگر نه انتظار و نه هجران و نه عشق یا خشم یا حسد و یا هیچکدام از خصایص انسانی که تعریف اجتماعی می یابند حال و حالت ماقبل از آن پدیده اجتماعی را ندارند . مکتب در اصطلاح مصطلح هنری اش شکل گرفته است این به این معنیست که طیف عامه و خاص مردم و مخاطبین هنر به طور خاص سلیقه ی متفاوتی پیدا کرده اند و هنرمندان که هم منتشر کننده ی افکار هستند هم افکار ساز و ایجاد کننده موج های فلسفی و ایدئولوژیک هم در راستای همین رنسانس فکری و دگردیسی اندیشه تولیداتی به بازار عرضه میکنند که این موج جدید را به نظم در آرد . حال نظریه ها و تئوری های گوناگون در باب گسترش اندیشه به سوی قائی و مدینه ی فاضله ی ان بستر اندیشه مطرح میشوند و برای دفاع از یک تئوری یا رد یک تئوری آثار مختلفی در زمینه های مختلف هنری خلق میشوند . نقاشی نقش زنگین خودش را ایفا می کند . موسیقی تئاتر هنرهای تجسمی درام نویسی و ادبیات نمایشی و شعر و همه و همه برای این گسترش سعی در پیشی گرفتن از یکدیگر دارند و این تخلیه ی روانی منتهیست به کلاسه بندی یک دوره از زندگی مردم در یک قالب ( ایسم) که همیشه هم همین روال بوده . یعنی موضوعی که بیشتر اجتماعیست بدعتی را در اندیشیدن ایجاد کرده این موضوعات آنقدر کلان هستند که آحاد عامه و خاصه نا خود آگاه در مسیر این طغیان سیال قرار میگیرند ( جنگ ها ی تاریخی ، بیماری های اپیدمی و مرگبار، رکود یا رونق جهانی در اقتصاد ، علم یا فن آوری ) انسانهای برجسته خط و مشئ و شیوه نامه ی خاص خود را برای رسیدن به واژه ی محصول تبیین میکنند ، تاکتیک های رسیدن به یک مخلوق طراحی میشوند و تکنیک های جاری در آن تاکتیک ها به نظم در می آیند و محصولات در این مکاتب دارای مولفه های قابل رویت میگردند که این مولفه ها به محصولات کارکرد هایی را هدیه می کنند ما به ازای سجلد یا شناسنامه . ما با دیدن این مولفه ها یا شنیدن آن ها و یا خوانش آنها میتوانیم آن آثار را در زمره ی تولیدات یک نگاه فکری اجتماعی و متعلق به دوره ی سیاسی و اقتصادی و تاریخی خاصی بنامیم.
خوشبختانه با رصد در فیلم های تولیدات هنرمندان شاخص هر نوع هنری در دنیا و بیش از دیگران هنر تئاتر میبینیم که شناسه ها و مولفه های ساختار ها در آثار آنها به عنوان ( راه کاری متفاوت و موثر) برای انتقال مفاهیم به کار رفته است.
درامی میخوانیم که در آن و ترکیب بندی آن علاوه بر ساختار های واقع گرایانه اعم از ادمها و چه و چه در لحظاتی وقایعی رخ میدهند که قهرمان قصه گویی خود را در موقعیت جدیدی می یابد در این موقعیت جدید نمیتواند واکنش های مرسوم در آدمهای معاصر خود را بروز دهد . چه میکند؟ واکنش او با توجه به موازات هم بودن آنچه او را به واکنش دیگرگونه واداشته است با برجه خاصی از تاریخ از جنس رفتارهایی میشود که در آن برهه تاریخی در بین انسانها حکومت میکرده . پس ورود به مکتبی دیگر لاجرم میشود حال کارگردان آن درام برای این قسمت از درامش اندیشه های طراحان خودرا درگیر میکند ( نور دکور آکسوسوار موسیقی میزانسن ها ) تلفیق صورت گرفته است پس دیگر آن حرارت و تعصب لازمه ی گذشتگان در حفظ ساختار لزومی ندارد بلکه زیباشناسی چشم نواز نوین و انتقال مفاهیم با رویکردی متفاوت دستورالعمل گروه تولیدی قرار میگیرد .
در ادامه ی این روند که گاهی در یک اثر نمایشی میتوان رد پای ورود کارگردان به دو یا سه مکتب را هم مشاهده کرد به جمله ی طلایی ایی میرسیم که (( مکاتب دستورالعمل های مکتوب برای داشتن دنیای بهتر هستند و در خدمت جوامع انسانی و هر نوع نگاه دیگر به مکاتب در اختیار مکتب قرار دادن انسان است ))
معتقدم امروزه پا از این هم فرا تر رفته است . دوست فرهیخته ی من عالیجناب صالح خواجه مثال زیبایی برای تعریف ابزوردیته داشتند که آن را بارها برای دیگران گفته ام. وقتی مواجه هستیم با کسانی که بر حسب تعریف لغت نامه ایی هنوز هم ابزورد را پوچ انگاری میدانند حتی در فضای مجازی آن را با نهلیسم هم راستا میبینند و چه و چه ایشان میگویند (( گوشی موبایل برای ارتباط تلفنی ساخته شده است و رسالت آن این است که شما با کسی تلفنی گفتگو کنید اما امروزه میبینیم با آن بازی میکنند ، عکس میگیرند ، طراحی میکنند ؤ فیلم سازی میکنند و تدوین ، نقاشی میکنند ، موسیقی میسازند و طراحی میکنند و تنظیم آهنگ حتی این اگر استفاده ی ابزورد از این تکنولوژی نیست پس چیست؟)) من به هنر آموزان میگویم شما شانه ی دانه درشتی دارید و میتوانید با آن موهایتان را شانه کنید ناگهان قسمتی از آرنج یا کمرتان دچار خارش میود با همان شانه آن نقطه را می خارانید یا حشره ایی را به عنوان مزاحم دک میکنید در حالی که کارکرد قطعی و حقیقی آن شانه هنوز شانه کردن موهاست این نوع استفاده و این نوع کارکرد سخت افزاری همان استفاده از یک ساختار دیگر در یک ساختار دیگر است . حال برسیم به رویکرد اینگونه در دنیای تئاتر
در همین اندک که عرضه شده است بگویم برای بازگشت ناگهانی به بحث اصلی که معتقدم اولین شرط این که طراحی اجرایی برای یک اثر مکتوب و ادبیات نمایشی در راستای رفتار گرایی قابل حضم باشد این است آن اثر بستر ورود به این شیوه اجرایی را با دیالوگ های درگیر و طولانی و مونولوگ های بلند فراهم آورده باشد.
تابلو های طولانی و مطول در اجرا با مشکل تحمل پذیری مخاطب رو برو هستند . غالب اجراهایی که از آثاری این چنین دیده ام بازخورد ابتدایی مخاطبین نوعی کسالت از باب ازدیاد دیالوگ ها بوده به نحوی که قشر غالب ترجیح میدهند به حای شنیدن ببینند و روایت را درک کنند این انتاجی بر اساس آمار و پژوهش نیست بلکه مشاهدات عینی کارگردانیست که نمیخواهد در گیر و واگیر مشکلات عدیده تولید در دوره معاصر مخاطب گریز باشد و نمیتواند به احساسات مخاطبین ایی که برای اندیشیدن و ودر معرض اندیشه ی دیگران و رصد زوایای گوناگون نگاه به کنش های ثابت بی قرار هستند بی تفاوت باشد
این ( تولید هنر تئاتر) سوای اینکه لذت خلق و انتشار عقیده و ایده و خدمت فرهنگی و لذت ترمیم بافت های مختلف اجتماعی و پرداخت سهم برای این ترمیم را دارد یک مارکتینگ است و اگر اینگونه یعنی صنعتی به آن نگاه شود سلیقه ی عموم مخاطبین که بازار هدف این صنعت هستند مهم تر جلوه میکند. چرا که معتقدم تئاتر با مخاطب معنی پیدا میکند . و رضایت مخاطب به معنی توفق یک پروژه است . دوره ی اینکه همکاران من ابراز و ارائه دغدغه های شخصی را مقدم بر پاسداشت مخاطب عام میکردند گذشته است و تئاتر امروز چون فارغ و دور از حمایت است باید خودش خودش را ساپورت و حمایت کند باید مخاطب را جلب کرد و دغدغه های اندیشه را هم به آن ها تقئیم کرد باید تلاش کرد آنچه مخاطب را در سالن نگاه میدارد تقدیمش گردد و کنار آن آنچه خالق اثر هم مهم میشمارد و به سبب همان اقدام به خلق کرده است منتقل شود. در مدینه فاضله ایی که این روز ها کمتر میبینیم : تئاتر هم گیشه خوبی دارد هم نقد خوبی بر جهان پیرامونش لذا پرسش بعدی را مرور میکنیم
در انتظار پاسخ در پست قبلی شما هستم برای درک بهتر و بیشتر
لطفا عنایت بفرمایید و پاسخ دهید تا بهره از فرمایشاتتان به حد اعلی برسد ( البته برای من )
با سپاس
۲۸ خرداد ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
عنوان مقاله
رفتار گرایی در بستر ابزورد
تعداد صفحه :
نویسنده : محمدرضا مولودی
منابع : جهان اندوخته در ذهن الکن و اندک و کوچک یک کارگردان
تلاشی برای معرفی یک ساختار معقول اجرایی















بی مقدمه از رفتار گرایی گفتن کمی سخت است خصوص که معتقدم این شیوه در سالهای گذشته مداوم از سوی کارگردانان خبره ... دیدن ادامه ›› دنیا امتحان شده و به کار گرفته شده است اما وقتی به بدیهیاتی اینگونه که کمتر در میهن ما به کار رفته است می پردازیم اشارات گنگی از احساس عدم درک را در همکارانمان بر می انگیزیم که گاه سرچشمه این احساسات در رقابت است و گاه در یک نا آشنایی ساده پس کمی در مورد ورود الفاظی مانند ( ابزوردیته ، اگزیستانسیالیست ، اکسپز سیونیست) حرف بزنیم اما پیش از این مقدمه بگویم چرا احساس نیاز به نگارش در من ایجاد شد
وقتی تصمیم گرفتم این مقاله را به نگارش در آورم مدتی از اجرای نمایش سو تفاهم با چند درجه مایل به آلبر کامو می گذشت . این نمایش که یکی از متفاوت ترین آثار عالیجناب محمدرضا آریان فر بود را بر اساس ایده ایی طراحی و اجرا کردم که آن را به نام (( رفتار گرایی در بستر ابزورد)) مینامم
تلاش میکنم در حد بضاعت در این مقال و مقاله شرح دهم چگونه رفتار های منتشره از سوی نیروی انسانی و ساختار های سخت افزاری اجرا به طور کلی ( ماشینری) در موازات مفاهیم حرکت می کنند و هویت مستقل در معانی خودشان را حفظ می کننند.
علت این نگارش به نوعی باز نگری در این شیوه هم می تواند باشد چرا که مدتیست نمایش نامه دیگری در همین بستر یعنی (ابزوردیته ) از یکی از رئالیست ترین و قدر ترین نمایشنامه نویسان معاصر ایران استاد اکبر رادی در دست تولید دارم و این باز نگری به من در توسعه ایده جرایی کمک شایانی خواهد کرد
یکی از همکارانم پس از خوانش طرح کامل نشده این مقال به من توصیه کردند که نگویم مقاله که مولفه های ناگزاری بر این اساس را این نوشتار ندارد بلکه یک جور گزارش کار یا در بهترین نگاه جوری و نوعی مصاحبه مجازی است ، چه عیب دارد اسم این نوشتار هرچه باشد
آنچه اهمیت دارد این است کسانی که به تماشای اثر من می آیند پس از خوانش این نوشتار پیدا کنند دلایل رویکرد من به این شیوه اجرایی چه بوده است
امیرمسعود فدائی و امیر مسعود این را خواندند
آذین حجازی این را دوست دارد
به عنوان یک دوست دار و علاقه مند به هنر نمایش، اما آماتور ، خیلی آماتور در فهم کلمات و بیان های تخصصی ،( شاید مانند من هم باشند که نوشته شما را می خوانند) امکانش هست معادل فارسی کلمات تخصصی ای که در نوشته اتان مرقوم فرمودید را هم بنگارید تا درک و فهم این نوشتار برای من بیش شود
با سپاس
۲۸ خرداد ۱۴۰۱
چشم
۲۹ خرداد ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
گرگ
خسته ایی
نفس بریده و خونین
بر بلند ترین ارتفاع یک خواب عمیق
ایستاده
اذان میگوید
روح من
روح من
روح من
می ایستد
تو پیشانی ام را ببوسی
بلند ترین سرود نیایش تاریخ را
خواهم سرود
نوش
بهار 401
یادداشتی کوتاه برای نمایش"کبوتری ناگهان"
نمایش کبوتری ناگهان بستراعتراض است،اعتراض به مناسبات وروابط انسانی بین زنان ومردان درادوار حیات انسان درجوامع بشری و بخصوص درایران که ریشه ای دیرینه دارد،ونویسنده با نشانی و نشانه ای و انتخابی هدفمند در دوران قاجار طرح موضوع وبیان هدف کرده است.طرح نابسامانی های اندرونی زنان محبوس در خانه های تاریک که درباغی سبز بنا شده است،اثر به رنج هاوالام و امیدهاو آرزوهای دست نیافتنی زنانی می پردازد که بلاانقطاع تابه امروز درایران محسوس و در جریان است.
رویکردواقع گرایانه نویسنده بدون هیچ قضاوتی مضمون و هدفمندی اثررا به عهده مخاطبش میگذارد و کارگردان نمایش نیز بر این اصل وفادار بوده و هوشمندانه تماشاگرش را برای دریافت خویش از اجرا آزاد گذاشته است.
موردی که بسیار حائز اهمیت است انتخاب نمایش کبوتری ناگهان برای اجرا ست،تاریخ معاصرایران درده های پیشین کمتر مورد توجه قرار گرفته است،تاریخی که سرشار از نکات و موضوعاتی ست که آگاهی ازآن چراغ راهیست برای نسل امروز و آیندگان......وانتخاب این اثر توسط کارگردان،نشان از دغدغه های فردی و اجتماعی ایشان دارد که قابل تآمل است،دراجرا باران که نشانه از پاکی وپاکیزگی و بالندگی دارد و مدام دربارش است نه تنها اتفاقی را در دیدگا ها و مناسبات انسانی شخصیت های نمایش نمیگذارد،بلکه مورد تنفر واقع میشود،وباغ،که همیشه نشان از سبزی و تازگی دارد و بستریست برای یافتن حالی خوش و رهایی انسان از خانه های به ظاهر فراخ اما بلازده و تنگ ،تاریک مینماید،باغی که آدم های نمایش از حضوریافتن در آن هراس دارند و گاهی محلی میشود برای ... دیدن ادامه ›› تمشیت آنان.
شخصیت ها(زنان و مردان،مردانی که در مقابل تماشاگر نیستند اما حضوری پررنگ درتاریکی باغ و خانه و درونیات زنان دارند)،در سکون و سکوت و رنج و حسد و ناباروری و گذشته و حال به ظاهر پرافتخار خویش روزگار میگذرانند،اما حرف و حدیثی خوش و پیش برنده ندارند.
وکارگردان اثر با درکی درست و شناختی هوشمندانه اززبان شاعرانه نمایش با استفاده از دو صندلی ثابت در انتها و ابتدای صحنه،این عدم تحرک و سکون این چنین زندگانی ها را به خوبی به اجرادرآورده است،. و صحنه ی پایانی نمایش که بسیار زیبا و آگاهانه طراحی شده بود،پایانی سرشار از اعتراض......همان عنصری که آقای مولودی را به انتخاب چنین اثری واداشته است...
این یادداشت تنها اشاره ای است به بلند قامتی درام نویس توانای ایران محمد چرمشیر و انتخاب ودرک صحیح از اثر توسط کارگردان آقای مولودی...درباره چگونگی و کیفیت اجرا قطعا در همین نزدیکی ها با ایشان گفتگو خواهم کرد .....
برای
ایشان و گروه آرزوی موفقیت میکنم.... جواد پیشگر
امیرمسعود فدائی و امیر مسعود این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یادداشتی کوتاه برای نمایش"کبوتری ناگهان"
نمایش کبوتری ناگهان بستراعتراض است،اعتراض به مناسبات وروابط انسانی بین زنان ومردان درادوار حیات انسان درجوامع بشری و بخصوص درایران که ریشه ای دیرینه دارد،ونویسنده با نشانی و نشانه ای و انتخابی هدفمند در دوران قاجار طرح موضوع وبیان هدف کرده است.طرح نابسامانی های اندرونی زنان محبوس در خانه های تاریک که درباغی سبز بنا شده است،اثر به رنج هاوالام و امیدهاو آرزوهای دست نیافتنی زنانی می پردازد که بلاانقطاع تابه امروز درایران محسوس و در جریان است.
رویکردواقع گرایانه نویسنده بدون هیچ قضاوتی مضمون و هدفمندی اثررا به عهده مخاطبش میگذارد و کارگردان نمایش نیز بر این اصل وفادار بوده و هوشمندانه تماشاگرش را برای دریافت خویش از اجرا آزاد گذاشته است.
موردی که بسیار حائز اهمیت است انتخاب نمایش کبوتری ناگهان برای اجرا ست،تاریخ معاصرایران درده های پیشین کمتر مورد توجه قرار گرفته است،تاریخی که سرشار از نکات و موضوعاتی ست که آگاهی ازآن چراغ راهیست برای نسل امروز و آیندگان......وانتخاب این اثر توسط کارگردان،نشان از دغدغه های فردی و اجتماعی ایشان دارد که قابل تآمل است،دراجرا باران که نشانه از پاکی وپاکیزگی و بالندگی دارد و مدام دربارش است نه تنها اتفاقی را در دیدگا ها و مناسبات انسانی شخصیت های نمایش نمیگذارد،بلکه مورد تنفر واقع میشود،وباغ،که همیشه نشان از سبزی و تازگی دارد و بستریست برای یافتن حالی خوش و رهایی انسان از خانه های به ظاهر فراخ اما بلازده و تنگ ،تاریک مینماید،باغی که آدم های نمایش از حضوریافتن در آن هراس دارند و گاهی محلی میشود برای ... دیدن ادامه ›› تمشیت آنان.
شخصیت ها(زنان و مردان،مردانی که در مقابل تماشاگر نیستند اما حضوری پررنگ درتاریکی باغ و خانه و درونیات زنان دارند)،در سکون و سکوت و رنج و حسد و ناباروری و گذشته و حال به ظاهر پرافتخار خویش روزگار میگذرانند،اما حرف و حدیثی خوش و پیش برنده ندارند.
وکارگردان اثر با درکی درست و شناختی هوشمندانه اززبان شاعرانه نمایش با استفاده از دو صندلی ثابت در انتها و ابتدای صحنه،این عدم تحرک و سکون این چنین زندگانی ها را به خوبی به اجرادرآورده است،. و صحنه ی پایانی نمایش که بسیار زیبا و آگاهانه طراحی شده بود،پایانی سرشار از اعتراض......همان عنصری که آقای مولودی را به انتخاب چنین اثری واداشته است...
این یادداشت تنها اشاره ای است به بلند قامتی درام نویس توانای ایران محمد چرمشیر و انتخاب ودرک صحیح از اثر توسط کارگردان آقای مولودی...درباره چگونگی و کیفیت اجرا قطعا در همین نزدیکی ها با ایشان گفتگو خواهم کرد .....
برای
ایشان و گروه آرزوی موفقیت میکنم.... جواد پیشگر
امیر مسعود این را خواند
رومینا بنی کریمی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دفعتا آسمان بارید و چشم های من

یادداشتی برای نمایش
کبوتری ناگهان

هر چه بر چشم های این تاریخ سُرمه بکشیم، بازهم رد پای دادی که بر زنان عصرهای مختلف رفته پیداست. گاهی به بهانه ی فرزند، گاهی به حکم قوانین الهی و گاهی به حکم جبر.
این گاهی ها تا هنگامه ی نا آگاهی ها ادامه دارد. دختران نسل های قبل، در تاریکیِ داناگری محبوس بوده اند و امروز نیز، فضاهای مجازی، میله های قفسی شده اند تا روشنا بر آن ها نتابد.
پرده هایی سپید که در لابه لای تیرگیِ آزادی بر چشم های اندیشه یِ ایشان کشیده شده بود.
بارانی ... دیدن ادامه ›› که هیچ اندوهی را نشست و باغی که به هیچ شکوفه ریزی ننشست.
انگار زنان حاضر در این قاب، نماینده ی بغضِ فروخورده ی تمامی زنان از ابتدا تا کنون بودند. زنانی که در شناخت زنانگیِ خویش-همیشه به عمد- از حرکت به سوی کمال بازداشته شده اند.
چه اندوه سترگی در سویه های این نمایش موج میزد.
رقصی سرخ و خونین که انتها را معنا بخشید. دخترکانی که خویشتنِ خویش را بازآفرینی کردند و به جامعه ی پیرامونی خود، دوباره یادآور شدند که زن زایشگاهی مطلق نیست.
زن مامنی برای بالندگی و پروریدنِ روحِ جامعه ست.
و ای کاش زنان جامعه ی امروزم، به دیدار این بِزَنگاه فرهنگی در تالار فخرالدین اسعد گرگانی می نشستند که به زبان هنر والای نمایش آراستگی یافته بود.

جناب رضا جان مولودی عزیز، تیم محترم کارگردانی، بازیگران جوان و پویا و تمام عوامل محترم نمایش کبوتری ناگهان
خدا قوت که در این شب های پایان سال، به جامعه ی حاضر و مدعی خود گوشزد کردید که فرهنگ و هنر می توانند آگاهی و آرامش را همچون هوایی معطر و پاک، انتشار دهند.
شور و شعورتان را ارج می نهم.

عشق
حالی ست که جبریل بر آن نیست امین


ارادتمدار حسین ضمیری
شب چهارشنبه سوری سال ۱۴۰۰ خورشیدی
امیر مسعود این را خواند
رومینا بنی کریمی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
چشم نواز
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
شب دوم
شب دوم
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
لطف میکنید اگه نسبت به انتشار این پوستر گروه مارو یاری کنید رفقا
این جا زن ها 9 ساله زن میشوند و سی ساله ننع جان باجی خانم
امیرمسعود فدائی و علیرضا عرشی این را خواندند
حمیدرضا مرادی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
گروه تولیدی و آموزشی هیرکان نخستین بار در سال 1387 و برای شرکت در جشنواره سراسری تئاتر ماه که پنجمین سال برگزاریش را پشت سر می نهاد تشکیل شد
نمایش یوسف گمگشته به نویسندگی و کارگردانی محمدرضا مولودی اولین تولید کارگاهی در این گروه بود
تا به امروز نمایش های
گل و قداره نوشته بهزاد براهانی. پایین گذر سقا خانه نوشته استاد اکبر رادی
مویه کور و آن ستاره خواب جندم زمین است نوشته های ارزشمند آقای محمدرضا آریانفر
تا صلات ظهر و کوچه پس کوچه های عاشق کشی و کیلو متر 944 نوشته های ارشمند دوست و برادرم قاسم مهدوی
رهایی . سِده . ضیافت عشف . بیست هزار فرسنگ زیر زمین . شاید چنین بود . خونه ی کهنه . تراژدی بارون و بابایی . مدار . مصائب دختران حوا . اختر . نقل سرچشمه . یاقوت . نفس نکش نوشته های بنده بودند که به اجزا رسیده اند
محمدرضا مولودی و علیرضا عرشی این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
 

زمینه‌های فعالیت

شعر و ادبیات
سینما
تئاتر

تماس‌ها

09135888446