در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال هدی اساسی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 14:18:07
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
لانچر ۵ از پادگان می‌گوید
لانچر ۵ از خشونت می‌گوید
از سکوت پست‌های شبانگاهی و از نارنجی رنگ سیگار سرباز در تاریکی بالای برجک می‌گوید.
از گلوله‌هایی می‌گوید که بی‌هوا، باهوا، به شوخی، بی‌شوخی از اسلحه‌های جوان‌هایی که اکثراً ریششان تازه زبر شده، در رفته و چرخ زندگی را برای آنها تغییر داده و آنها را مرد یا شاید نامرد کرده.
قصد ندارم از داستان تئاتر بگم، چون دوست ندارم کسانی که تئاتر رو ندیدن ذره‌ای جذابیت داستان براشون کم بشه. هرچند که در سایت‌ها امکان لو رفتن داستان این تئاتر هست اما من پیشنهاد می‌کنم کسانی که این تئاتر رو ندیدن، اعتماد کنن و بدون هیچ ذهنیتی با این کار مواجه بشن.
وقتی ورود دادن و وارد سالن شدم از اول دو چیز توجه من رو به خودش جلب کرد.
۱. پرسپکتیو تک نقطه‌ای صحنه
۲. عکس علی حضرت همایونی
این تاکید بر پرسپکتیو تک نقطه‌ای داشت به من می‌گفت که باید ذهنم متمرکز باشه و جایی ... دیدن ادامه ›› دیگه نره و همین اتفاق هم افتاد. سرعتِ دادن اطلاعات به مخاطب گاهی در سکوت‌های طولانی کم می‌شد اما دقیقا به خاطر شیوه قرارگیری دیوارها و بسته شدن انتهای صحنه با کتابخانه اجازه نمی‌داد که مخاطب ذهنش در سکوت فرار کند و از سالن خارج شود.
در مورد عکس شاه، باید بگم بسیار حرکت هوشمندانه ای بود.
از دو تا فرکانس استفاده کن هرکسی هر صدایی که شنید، درست شنیده!
ریتم بازیگرها، بازی در سکوت و پاساژهایی که کارگردان از آنها به درستی استفاده کرده بود باعث شد من و تمام کسانی که در سالن نشسته بودیم ۲:۱۵ چشم از روی صحنه بر نداریم. البته آقایی که کنار من نشسته بود گاهی خیلی اذیت می‌شد و سرش رو می‌انداخت پایین که من قطعا می‌تونستم بهش حق بدم.
دیدن این تئاتر برای من هم اذیت کننده بود و بعید می‌دونم کارگردان قصدی غیر از این داشته. ‌اتفاق بد، بدِ. نمیشه اون رو خوب جلوه داد. فاجعه، فاجعه اس. نمیشه زهرش رو کم کرد بعد به خورد مخاطب داد. ‌من به شخصه با این کار موافق نیستم و خوشحالم که کارگردان، جسارت این کار رو داشته. البته پاساژهایی که در کار ایجاد کرده بود هم به‌جا و هم به‌موقع بود. ‌

با تمام وجودم خوشحال شدم چون احساس کردم تئاتر ایران داره یه تکونی می خوره، داره اون اتفاقی که باید، بین آدم های روی صحنه و آدم های روی صندلی می‌افته.
ممنون از تک تک سربازهای روی صحنه، از بازپرس روی صحنه و از کارگردان و تمام عوامل این کار. من رو اذیت کردید اما لذت بردم. درد مشترک تنها چیزیه که می تونه آدم‌هایی که صداشون به جایی نمیرسه رو به هم نزدیک کنه و من توی اوج داستان لانچر داشتم به چهره آدم‌ها نگاه می‌کردم و مردم رو خیلی نزدیکتر از سابق، به هم دیدم. باشد که ادامه داشته باشد.

خیلی لذت بردم. واقعیتش بعد از مدت‌ها یک طنز کلاسیک خوب دیدم، خندیدم و بعد از گذشت یک ساعت خسته نشدم. ‌
در مورد تئاتر اتاق پرو باید بگم که به راحتی با فضای کار ارتباط گرفتم و همچنین با شخصیت ها و حتی میزان غیر واقعی بودنشان نیز ارتباط برقرار کردم.
استفاده از فاصله‌گذاری به شیوه‌ای که وودی آلن در فیلم‌هایش استفاده می‌کند باعث شد با منطق داستان به راحتی کنار بیام و منتظر باشم تا ببینم وودی آلن در ایران چه چیزی برای مخاطب دارد.
یادم میاد جایی از وودی آلن خوندم، دانشجویی از او پرسیده بود که چه زمانی متوجه می شود که باید فیلم را قطع کند و مستقیم رو به دوربین با مخاطبی که در سینما نشسته و یا در خانه دارد فیلم را تماشا می کند، صحبت کند.
جواب وودی آلن این بود: غریزه ام به من می گوید!
در تئاتر اتاق پرو هرچند که شاید این شیوه توسط خانم نوذری کارگردانی شده بود اما بازی ایمان اصفهانی به قدری روی این موضوع تمرکز داشت که من ... دیدن ادامه ›› به عنوان مخاطب پذیرای این بودم که وودی آلن ایرانی هم نیز به دنبال غریزه اش نمایش را متوقف کرده و با مخاطب صحبت می کند.
روی هم رفته از دیدن این کار بسیار لذت بدم و یک خسته نباشید به همه‌ی اعضای گروه میگم.
پیشنهاد می‌کنم اگر می‌خواین کار حرفه‌ای ببینید حتما برید سراغ این نمایش.
پارسا یزدی این را خواند
حمیدرضا مرادی، محسن حسین، زهره مقدم و علی جاویدان این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید