«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
ابلوموف، نماد تنبلی. انسانیکه توی ذهنش زندگی میکنه، مدینه فاصله میسازه و حتی میرقصه! یک کلوخ چشم دار که ایده ال هاشو فدای دم دسترین میکنه.
اون یک انسانه ،میتونه عشق بورزه دنیارو ببینه به رعایاش برسه، ولی فقط حجم اشغال کرده.
دیالوگها به طرز عجیبی عمیق و تاثیرگذار بود. کاراکترها هرکدوم نماد مفهومی بودن و بازی طوری بود که شخصیت منفی کاملا منفور و شخصیت مثبت حس خوب ایجاد میکرد.اگرچه الگا از نظر دوستان بچگانه بود اما همین بچگی میتونه نماد تازگی و معصومیتش باشه یعنی نقطه مقابل بیوه. بازی بیوه عالی بود . عالی. سورئال بودن کار رو دوست داشتم ، حضور کاراکترها بصورت مداوم روی صحنه. متاسفانه کتاب اصلی رو نخوندم اما امیخته شدن مفهوم اصلی یعنی تنبلی و بی اثری در دنیا و امور ، با مفاهیم بومی همچون اعتقاد به هرچه خیر است پیش اید برام دلنشین بود. نود دقیقه به فکر فرو رفتن همراه با خندیدن طوری من رو میخکوب کرده بود ک برخلاف بقیه کارها اصلا احساس خستگی نکردم که اگر این طنزهای پنهان و اشکار نبود، به شخصه میتونستم با این کار اشک بریزم!
اگرچه ک بازی فوق العاده بود ولی بنظر می اومد ک تنها قصد هم به نمایش گذاشتن قدرت بازیگری بود نه چیز دیگه. طولانی بودن ایپزودها و دیالوگ هاشون بی نهایت خواب اور بود!!! حس کندی ک نمایش داشت به مونوبازیگر بودن اضافه شده بود تا وقتیک نمایش تموم میشه خداروشکر کنی!
کاش سایت به این خوبی یک خلاصه از داستان رو هم ذکر میکرد! یا حداقل بقیه دستان نقاد اینکارو میکردن. که از بین اینهمه نمایش ادم سردرگم نشه که کدومش خوبه و به روحیش میخوره یا نه! که وقتی یک نمایش ضعیف و کسل آور میبینی تو ذوقت نخوره!
این نمایش نبود! داستانی نداشت! فقط چهار تا بخش کنار هم بود که خیلیم این چهارتا بهم ربطی نداشت!مخصوصا قسمتهاییکه فقط دو مرد بودند بی نهایت دیالوگهای طولانی کسل اوری داشت! یعنی واقعا تئاتر هم گرفتار آب بندیه؟ آیا بهتر نیست یک نمایش بجای توجه به حاشیه هایی همچون آهنگ و یا صرفا تلفظ کلمات به یک نحو خاص، دارای یک داستان و یک بهم پیوستگی قوی باشه که بعد از خروج از سالن بارها بهش فکر کنیم؟