در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال ایمان رفیعی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 23:43:46
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
خب بعد از سلام ، من پیشنهاد میکنم تیوال عزیز بهتر است که اطلاعاتی در مورد نمایش هر چند مختصر درباره ی هر یک از نمایش ها ارایه دهد که این طور تو ذوق علاقمند به هنر نخورد
.. به هر حال تیاتر از قصه آغاز میشود و قصه پردازی هر چقدر هم که درگیر آزادیهای ساختاری باشد باز چارچوبهایی باید که داشته باشد . بیست ، سی دقیقه که از نمایش میگذرد ، چهار شخصیت در صحنه داریم که هیچ اطلاعاتی از آنها نداریم .ربطشان به یکدیگر را هم نمیدانیم .. فقط یک سری مونولوگ های بی سر و ته و بدون ربط از آنها میشنویم .. به امید اینکه مثل روایتهای چند خطی جایی اینها با هم تلاقی میکنند صبور میمانیم . تا اینکه نمایش تمام میشود و من هنوز نمیدانم این آدمها چه کسانی بودند ، نسبتشان با هم چه بود ، چه کاره بودند .. شاید نویسنده میخواست مارا به کشف برساند اما به چه قیمتی .. حتی به قیمت خوانده نشدن و ندیدن داستان ؟؟ !
موضوع شخصیت پردازی در داستان موضوع کاملا شفاف و واضحی ست .. به زبان ساده مخاطب بعد از خواندن قصه باید بتواند کمی از شخصیت ها را برای خود و یا دیگران معرفی کند .. و این موضوع در ارتباط با بازی بازیگران بسیار بسیار موثر است . بر خلاف دوستان که به بازی ها نمره ی خوبی میدهند ، من میگویم این اثر حتی بازیهای خوبی هم نداشت ، چون نمیتوانست که داشته باشد و الا در بازی رضا بهبودی و خانم بهرام که تردیدی نیست .
یک سری سر نخ های روایی هم داریم که کاملا عقیم و بی حرف بودند . بعد سیاسی و ارتباطات سیاسی جهان، اصطلاح امروزیها تیک و تاک های جهان و مهسا ، رابطه ی غیر عاطفی در عین حال پر از حمایت اکبر و مهدخت ... که همه رها شده و معلق ماندند...
میزانسن ها بسیار بد ، بازیگران سرگردان ، خانم پسیانی و آقای ... دیدن ادامه ›› علوی در مدتهای زیادی از نمایش به هیچ طریقی حضور خود را نمیتوانستند توجیه کنند
و بالخره از همه بدتر ، آن شوک روایی آخر نمایش که عربده کشان و پر سرو صدا به مرگ جهان انجامید .. همین جا دوست دارم بپرسم چه کسی این تیوری را نوشته که بازیگر هر چه بیشتر جیغ بزند بازی چشمگیر تری دارد ... ؟؟
در هر صورت بنده عباس جمالی را نمیشناسم ، اما رضا بهبودی و خانم بهرام ، واقعا شما برای ایفای یک نقش اصلا قصه را میخوانید آیا ؟؟ شما که استادید ..
سلام .. من متاسفانه نمیدونم چرا نمیتونم پاسخ دوستان رو ببینم .. لطفا راهنمایی کنید
۱۶ شهریور ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
به گمانم تیاتر این مملکت را گاد فادر ها (!) می چرخانند .. از آدمهای بالا گرفته برای سانسور و مجوز و فلان تا همین عوامل برگزاری سالن باران ... بله .. همین دوستان سیگار کش خیلی باحال که مرا یاد مامورهای پرچم و آفتابه و شیر آبخوری در دوران خدمت مقدس می اندازند و به اشاره ی انگشتی تماشاچیان مادر مرده و کمی دیر رسیده ، بله و فقط کمی دیر رسیده به سالن را محروم از دیدن کار مینمایند ، گویی که چقدرررر اشتیاق و ذوق مرگی برای انجام این رسالت داشته اند .. آن هم به انتخاب خود که حکم چه کسی را مرگ و اعدام و حکم چه کسی را دعوت به دیدن از مراسم گردن زنی کنند ... و چه دلیل بی اندازه جالبی شنیدیم از جنابان دربان ها که نوید خان محمد زاده ، که فقط برای دیدن او از آن سر شهر کوبیدیم و گرفتار جرثقیل دور میدان فلسطین شدیم ، تمرکزش را ازدست خواهد داد با باز شدن درب و مارا بیچاره خواهد کرد ... هییییی... . بیچاره من ، بیچاره سالن تیاتر باران ، بیچاره نوید محمد زاده ی عزیز ، بیچاره ...
دلیلشون خیلی درست بوده، تمرکز تماشاچی هم به هم میخوره
منطق مقایست متاسفانه خیلی سسته
شما فکر میکنی فقط خودت از اون سر شهر میای؟! از این به بعد برنامه ریزی کن نیم ساعت زودتر برسی که اتفاقات غیر منتظره دردسر ساز نشه
ضمنا شما کمی دیر نرسیدی خیلی دیر رسیدی عزیز! همین امشب کار با یک ربع تاخیر شروع شد.
۲۷ بهمن ۱۳۹۳
برادر ، بزرگوار ، خوشتیپ ، این جواب شما دو حالت دارد . یا دیوار حاشا و دروغ خیلیییی بلند تر از آن است که ما فکر میکردیم یا مفهوم زمان و یک ربع و اینها زیاد برای شما شفاف نیست .. دیر رسیدیم ، محروم میشویم بحثی نیست ، اما این که شما به دلخواه خود یکی را به سالن راه دهید یکی را ندهید مصداق بی عدالتی ست .. البته شاید به قول این عمو جانمان آنقدر حرفه ای هستید که تماشاچیان را انتخاب میکنید برای ورود به سالن ... آها یادم نبود. شایدم برخی از تماشاچیان تمرکز نوید خان محمد زاده را به هم نمیزنند ...
نگو جانم ... از آن کوچه که نامش علی چپ است بیا بیرون ، بیدار شو ، صبح شده ... بگو مثل هر آدم دیگری در این کشور به اندازه ی قدرت خود ، ظالم هستید .. من هم قبول میکنم ...موضوع را به گردن تمرکز محمد زاده و تماشاچی و اینها ننداز ، تیاتری که بازیگر درجه ی یک آن با روزی دو سه ساعت تمرین تمرکز با باز و بسته شدن درب تمرکزش به هم بریزد باید ...... ..

موید باشید
۲۸ بهمن ۱۳۹۳
آقای رفیعی عزیز این موضوع که به دلخواه کسی رو راه میدن و راه نمیدن بحثش جداست و حتما حق با شماهست ولی دوستان به طور کلی میگن که بعداز شروع نمایش دیگه نباید کسی رو راه داد که به قول عمو فرهاد باید به حرفه ای بودنشون شک کرد...
این قسمتی که شما گفتی همون بند پ معروفه و کسی رو که راه دادن از خودشون بوده
۲۸ بهمن ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید