من واقعا از کار لذت بردم، خنده و غم لحظه ها رو پیش می بردند و لحظاتی بود که واقعا از اون چیزی که بر سر کاراکترها می رفت متاثر می شدم.
طراحی صحنه عالی بود، نمایش فضای بیرون کافه در عین اینکه ما داخل کافه رو ببینیم در عمق دادن به احساسی که بازیگران به ما نشان می دادن قوت می داد
نور به موقع تغییر می کرد
گروه موسیقی فضا رو گرم و دلنشین می کرد
کاراکترها حسن آقا، رضا، غلام، اصغر، مجید، علی سیا خیلی خوب از پس نقش ها براومدن
اجرا با وجود خانم ها و بازی و قدرت بیان شگفت انگیزشون جون بیشتری گرفت: فهیمه، زن اصغر، شهرزاد، اون خانم باردار، خواهر مجید، دنیا..دم همتون گرم
اینکه پسربچه و دختربچه های کوچولو و بامزه و باهوش رو در این داستان آوردین واقعا ایده ی قشنگی بود و دختربچه ای که باله می رقصید ...محشر بود
در کل ریتم کار خیلی قوی بود من که یک لحظه هم چشم از نمایش برنداشتم
خدا قوت به همه ی اعضای گروه و کارگردان عزیز آقای تکاور
امیدوارم آدم های بیشتری این تئاتر و ببینن و تلخی و شیرینی شو بچشن شاید بیشتر هوای همو داشته باشیم