توصیه به کسانی که ندیدهاند: احتمالِ پشیمانی از دیدنِ این تیاتر با توجه به این دلایل وجود دارد: 1-متنِ بهقدری گیرا، ذهنی و انتزاعی است که نیازی به دیدنِ این کار حس نمی-شود و شنیدنش کافی مینماید 2- نزدیکیِ ناخودآگاهِ تماشاگران به یکدیگر هنگام دیدنِ اثر 3- سرِپا ایستادن در اکثرِ اوقاتِ نمایش
سوادِ من: جزئی
میتونم بگم که متنِ کار رو واقعاً دوست داشتم و تویِ ذهنام لحظه-به-لحظه باهاش پیش میرفتم و جزئیاتِ جذابِ خوابهایی که تعریف میشد در لحظاتی میتونست حتا مو رو بر تنِ آدم راست بکنه.
اما هرچه که فکر می-کنم میبینم که لذتِ شنیدنِ صدایِ ضبطشدة این کار، بدون دیدنِ هیچ صحنهای، نه تنها کمتر از دیدناش نیست، بلکه به گمانِ من بیشتر هم هست. متن، که به تعریفِ رویاهای گوناگونی میپردازه، به قدری خیالپردازانه و جزئیست که من واردِ دنیای ذهن و تصورِ خودم می-شدم و لحظاتِ کوتاهی اصلاً یادم میرفت که در حال تماشای یک "نمایش"ام. حتا در اواخرِ کار، وقتی که چشمهام رو برای چند دقیقه بستم، دیدم که از کار لذتِ بیشتری میبرم؛ نه اینکه اشکالی در بازیگری باشه، یا کوتاهیای از سمتِ کارگردانی بخواد رخ بده، بلکه ذاتِ متن از نگاهِ من اینطور میطلبید.
به نظرم چیزی که میتونست اجرای رو از حالتِ "شنیدنی" به "دیدنی" تبدیل بکنه، وجودِ یک-سری صدای پسزمینه بود که فضایِِ خواب و ترس و ... را القا بکنه؛ که با توجه به اینکه اجرا در فضای باز بود، این امکان ظاهراً وجود نداشت.
اگر این اجرا با هدفِ جلوگیری از انتشارِ کرونا در
... دیدن ادامه ››
فضایِ باز اجرا میشه، با توجه به نحوة ایستادنِ تماشاگرها نسبت به همدیگه، به هدفِ خودش اصلاً نرسیده و بهتر آنکه داخلِ سالن میبود؛ تا هم فاصلهها حفظ بشه و هم از امکاناتِ صوتیِ سالن استفاده.
صحنة موردِ علاقه: خزیدنِ بازیگرها از بلندی به پایین (اوایلِ بازگوییِ خوابِ مادربزرگ و مردِ هندی)